عشایر ایران قومهایی هستند که با خانواده و تمامی متعلقات خود از جایی به جایی دیگر کوچ میکنند. در زندگی عشایری کوچنشینی یک شیوه زندگی است که در آن گلهداری اساس فعالیت اقتصادی محسوب میشود. تغییر مکان و مهاجرت گروههای انسانی دو خصیصه بارز زندگی عشایری محسوب میشوند. گفتنی است که یکجانشینی نیز سبک دیگری از زندگی است که با افزایش قدرت بشر برای تولید و ذخیرهی غذا برای مدتی در بین مردم ایران مرسوم شده بود. بعدها با حملهی مغول، برخی از اقوام ایران به سبک زندگی کوچنشینی بازگشتند.
زندگی عشایری شیوهای از زندگی قبیلهای است که شغل و درآمد اصلی افراد حاضر در یک قبیله دامداری است. عشایر ایران معمولا به دلیل موقعیت جغرافیایی و شرایط زندگی خود در طول سال با خانواده، دام و وسایل خود به جاهای دیگر نقل مکان میکنند. این سبک زندگی کوچنشینی است. علت اصلی کوچ عشایر به دلیل کاهش علوفه در محل زندگی آنها بهخصوص در فصلهای سرد سال است که غذای دامها و گلههایشان محسوب میشود. بیشتر عشایر در فصلهای بهار و پاییز به قشلاقها (مناطق گرمسیر) کوچ میکنند.
البته، شیوهی زندگی همهی آنها کوچنشینی نیست. این قبیلهها به سه دسته کوچنشین، نیمه کوچنشین و اسکانیافته تقسیم میشوند که در ادامه شرح خواهیم داد.
کوچنشینی به جابهجایی و حرکت افراد و خانوادههای عشایری بین قلمروهای ییلاقی (سردسیر) و قشلاقی (گرمسیر) با هدف یافتن علوفه برای تامین غذای چهارپایان اطلاق میشود. چرا که دامپروری شغل اصلی عشایر کوچنشین است و آنها بدون گلههایشان توان امرار معاش را ندارند؛ چون مثل عشایر نیمه کوچنشین و اسکانیافته کشاورزی نمیکنند. یکی دیگر از دلایل کوچنشینی دوری از گرما و سرمای شدید است.
نوع دیگری از زندگی به نام یکجانشینی نیز در مقابل کوچنشینی قرار دارد. در این نوع زندگی مردم تمام طول سال را در یک آبادی، روستا یا شهر به سر میبرند و تمایلی به تغییر مکان زندگی خود و کوچنشینی ندارند. گاهی، عشایر به اجبار یکجانشین میشوند که در اینصورت از اصطلاح تختهقاپو برای نامیدن آنها استفاده میکنند. در طول تاریخ، بسیاری از پادشاهان برای کنترل بهتر مناطق تحت نفوذ خود زندگی یکجانشینی را به کوچنشینان تحمیل میکردند.
به طور کلی، دو نوع کوچنشینی در بین عشایر جهان وجود دارد:
تفاوت شیوههای زندگی روستاییان با عشایر غالب منتج به درگیری و گاهی اوقات منتج به وابستگی آنها به یکدیگر شده است. عشایر میتوانستند تهدید عمدهای برای روستاییان باشند. در عین حال، آنها میتوانستند عاملی اساسی برای رفع نیازهایشان باشند. بنابراین، همواره این نیاز حس میشود که باید توافقهایی بین این دو گروه وجود داشته باشند تا به بقای آنها کمک کند.
برخی از عشیرهها صرفا چادرنشین هستند و در جستجوی چراگاههای مورد نیاز گلههایشان جابهجا میشوند. سایر عشیرهها هم در چادر زندگی میکنند و در ساختمانهایی بهخصوصی که خودشان میسازند. کشاورزی طریقهی نه چندان عمدهی دیگری برای امرار معاش آنها محسوب میشود. گروه سوم آنهایی هستند که دو مرحله پیشین را پشت سر گذاشتهاند و سرانجام در نتیجه سیر نزولی در گلهداری سنتی، یکجانشین شدهاند.
عشایر ایران در هر یک از دسته بندیهای فوق قابل مشاهدهاند. برخی از آنها کاملا کوچ نشین هستند، و برخی دیگر کاملا اسکان یافتهاند. عدهای هم نیمه کوچ نشین محسوب میشوند.
در زندگی عشایری، اساس فعالیت اقتصادی گلهداری است که با کوچنشینی بهتر به سرانجام میرسد. در واقع، عشایر در اینگونه کوچهای سالیانه یا فصلی به همراه حیوانات خود از اقامتگاههای موقت زمستانی به سوی چراگاههای تابستانی میروند و هنگامی که هوا سرد میشود، دوباره به اقامتگاههای زمستانی باز میگردند. به این ترتیب، آنها امکان نگهداری مطلوب از گلههایشان را دارند که یکی از منابع درآمد اصلی آنها نیز محسوب میشود.
به طور کلی، از زمانی که بشر قادر به تولید بیشتر غذا و انبار کردن آن شد، به یکجانشینی روی آورد. در ایران، به دلیل حملههای فراوان دشمنان خارجی، این روند شکل معکوس نیز داشته است. به طور مثال، در سده ۱۳ میلادی و پس از حمله مغولان به ایران، بسیاری از یکجانشینان روستاها و شهرها، به همراه گلههایشان پا به فرار گذاشتند و شیوهی زندگی متحرک در دشتها و کوهها را برگزیدند. نیاکان برخی از عشایر امروز ایران، به همین ترتیب وارد زندگی کوچنشینی شدهاند.
در بسیاری از جنگهای تاریخ کشورمان، عشایر ایران در نبرد با دشمنان کشور دارای نقشهای کلیدی بودهاند. گاهی وقتها، آنان به صورت یک ارتش مستقل یا یک نیروی کمکی متحد شدهاند. تاریخ بر موردهای بسیاری از کمک تعیینکنندهی آنان در دفاع از کشور شهادت میدهد.
کوچنشینی از سدههای بسیار قدیم آغاز شده است. این شیوه زندگی به شکل بسیار سادهای شروع شد، لیکن جابهجایی از مکانی به مکان دیگر هنوز ویژگی ثابت این سبک از زندگی است. تحقیقاتی که بر روی شیوه زندگی کوچنشینی انجام شدهاند، نشان میدهند که این پدیده بیشتر در سرزمینهای نیمهخشک و حاشیهای وجود دارد؛ به عبارت دیگر، در ناحیههایی که قطعه زمین مناسبی برای کشاورزی وجود نداشته باشد، مانند سراشیبیها یا زمینهای سنگلاخ.
نظریههای مختلفی در خصوص علتهای این شیوه زندگی مطرح شدهاند؛ برخی از آنها عبارتند از افزایش جمعیت و توسعه کشاورزی ، ساختار اقتصادی یک جامعه، موقعیتهای اجتماعی و سیاسی و عاملهای بومشناختی.
عشیرههای بزرگ تحت نامهای ترکمن، شاهسِوَن، لر، بختیاری، قشقایی، کرد، عرب، لک، افشاری و ایل الیکایی شناخته شدهاند. عشایر دیگر آنهایی هستند که کوچکترند و در گذشته ناچار به یکجانشینی شدهاند. بسیاری از آنها هیچ چارهی دیگری جز آغاز مجدد کوچنشینی نداشتهاند. البته دلیلهای روشنی نیز برای این کار آنها وجود دارد.
عشیره به عنوان یک واحد زندگی اجتماعی وظیفههای بسیاری دارد که باید به انجام برساند. نظامی برای متصل کردن یک خانواده به كل عشیره مورد نیاز است. این نظام، برای یکپارچهسازی عشیره از درون خودش نقشی حیاتی دارد. یکی از زیر شاخههای عشیره و زندگی عشایری «خانواده» است.
پیوندهای عاطفی که در داخل و خارج از خانوادهها عمل میکنند، پیوندهایی هستند به نام «همبستگی قومی» که در بین عشایر بسیار قویتر از خانوادههای اسکان یافته هستند. در جامعههای عشایری، تعریف و کارکردهای خاص یک خانواده عشیرهای با آنچه که ما این روزها در جامعههای مدرن شده میشناسیم، متمایزند. یک خانواده عشیرهای بدون همسر نمیتواند هیچ معنایی داشته باشد و نمیتواند وظیفههایش را به انجام برساند. در چنین خانوادهای، کل خانواده اهمیت دارند، نه تک تک اعضای آن. این راز بقای یک خانواده عشیرهای است.
گاهی وقت ها «چند همسری» هم در زندگی عشایری دیده میشود. چند همسری دیگر به معنای یک منبع کمک و مساعدت بیشتر است که سرپرست خانواده به او نیاز دارد تا بتواند از عهده مسئولیتهای توسعه یافتهاش برآید. دلیلهای دیگری نیز برای این پدیده وجود دارند که البته موشکافی در ساختار خانواده عشایر ایران بر عهدهی جامعهشناسان است.
شوهر، زن و فرزند هر یک به ادامه یافتن روند وجودی خانواده کمک میکنند. حتی بچهها نیز از دوران بچگیشان شرح وظیفههایی دارند که بستگی به جنسیت آنها دارد. عشایر معتقدند که فرزندانشان زندگی جدی بزرگسالی را میآموزند و تمرین میکنند.
در یک جامعه عشایری، رئیسهای عشیرهها و سرنگهبانان متمولترینها هستند. کدخدایان، شیخها و ردههای مشابه طبقه متوسط را تشکیل میدهند. مردم عادی هم اکثریتی هستند که زندگیهای دشواری دارند. هر گروهی ویژگیها، دارایی و مسئولیت متفاوت خویش را داراست. گاهی وقتها با نگاه کردن به رنگ و ظاهر چادر عشایر تشخیص تعلق آنها به طبقهای خاص ممکن میشود.
زندگی عشایر شامل تنوع بسیار است. مقولههایی مانند فرهنگ، سنتها، اقتصاد، اخلاقیات… جاذبههای بسیار قوی و نیرومندی هستند که نیاز به بررسی دارند. در زندگی ساده عشایر مطلبهای آموختنی غیرقابل تصوری یافت میشوند.
عشایر همان کولیها نیستند. کولیها در گروههای کوچک و بزرگ در بسیاری از قسمتهای دنیا پراکندهاند و به این سو و آن سو میروند. اگر چه ما بهدرستی از تاریخ آنها اطلاعی نداریم، لیکن به نظر میرسد که خاستگاه آنان هندوستان باشد. رنگ پوست و لهجه آنان ما را بر آن میدارد که چنین بیندیشیم.
در ایران، دورهگردی شیوه زندگی کولیهاست. آنها ابزارهای فلزی نظیر چاقو ، داس و …. نیز میسازند و برخی از ابزارهای کشاورزی را تعمیر میکنند. آنها معمولا نزدیک روستاها چادر میزنند و با روستاییان معامله پایاپای و گاهی نقدی میکنند.
عشایر ایران را به این ترتیب از کولیها متمایز میکنند که آنها با یک الگوی کوچنشینی مشخص از نقطهای به نقطهی دیگری کوچ میکند و در فصلی دیگر به همان نقطه آغازین باز میگردد؛ لیکن کولیها الگوی مشخصی برای جابهجایی ندارند و صرفا از جایی به جایی دیگر میروند، بدون آنکه الزاما به نقطه آغازین بازگردند.
برخی از کولیها نوازندگان دورهگردی هستند که به هنگام برداشت محصول یا عروسی سر و کلهشان پیدا میشود. با مهارت تمام چند قطعه موسیقی مینوازند، روستائیان را شاد میکنند و در عوض قدری محصول میگیرند و میروند. آنها به هیچ وجه به زمینها یا حیوانات وابستگی ندارند و هیچ نقشهی روشنی برای کوچ ندارند. گاهی وقتها، آنها به محل شروع سفر خود نیز باز نمیگردند.
منبع ویدیو: ashayershop.ir@
برای پیداکردن پاسخ سایر سؤالهایتان، از طریق بخش دیدگاههای همین پست با ما در ارتباط باشید. ما در کوتاهترین زمان به پرسشهای شما پاسخ خواهیم داد.
عشایر چه کسانی هستند و در کجا زندگی میکنند؟
عشایر مجموعه افراد یک قوم هستند که با خانواده و همهی متعلقات و وابستگیهای خود، برای دسترسی به مراتع و دوری از گرما یا سرمای شدید، از جایی به جایی دیگر کوچ میکنند. آنها در فصل گرم به ییلاقها و در فصل سرد به قشلاقها نقل مکان میکنند.
کوچنشینی و زندگی عشایری چه ویژگیهایی دارد؟
در کوچنشینی، فعالیت اقتصادی و امرار معاش از طریق گلهداری صورت میگیرد. ویژگی بارز زندگی عشایری، تغییر مکان و مهاجرت است. عشایر هر سال در آغاز فصل گرما به اقامتگاههای موقت خنکتر (چراگاههای تابستانی) میروند و در آغاز فصل سرد دوباره به اقامتگاههای گرمتر بازمیگردند.
عشایر برای چه کوچ میکنند؟
آنها به دلایلی همچون افزایش جمعیت و توسعهی کشاورزی، ساختار اقتصادی جامعه، موقعیتهای اجتماعی و سیاسی و عاملهای بومشناختی به سایر مناطق کوچ میکنند. زندگی عشایری غالباً در سرزمینهای نیمهخشک و حاشیهای رقم میخورد.
زندگی روستایی چه تفاوتی با زندگی عشایری دارد؟
در زندگی روستایی مردم در یک جا ساکن میشوند و به دامپروری و کشاورزی میپردازند، ولی در زندگی عشایری کوچنشینی رواج دارد. در واقع، عشایر برای نگهداری از گلههای خود بین ییلاق و قشلاق در رفتوآمد هستند.
خانههای عشایری چگونه است؟
خانههای عشایری نیمهکوچنشینان بسیار ساده و برای سکونت موقت زمستانی هستند. عشایر کوچنشین عمدتا در چادرها به سر میبرند که حمل آن از ییلاق به قشلاق و بالعکس راحتتر باشد.
طبقهبندی زندگی اجتماعی عشایر ایرانی چگونه است؟
در جامعهی عشایری، افراد بر دو دستهاند:
آیا چند همسری در بین عشایر وجود دارد؟
در بعضی از جوامع عشایری، چندهمسری به چشم میخورد. معمولاً دلیل آن را نیاز سرپرست خانواده به کمک و مساعدت یک یا چند نفر معتمد دیگر است تا مسئولیتها در بین آنان تقسیم شود.
مدیر کل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی خراسان رضوی از چاپ ویرایش جدید کتاب فرنشستگان این اداره کل خبر داد.
«مسعود سپهری نیا» خبرنگار خبرگزاری میراث آریا در گزارشی از شهر تبریز به سراغ آیین خاص عزاداری «شاخسی واخسی» رفت. شاخسِی واخسِی (مخفف: شاه حسین، وای حسین) یا مراسم شاهحسینگویان، از آیینهای عزاداری در ماه محرم در میان ترکزبانان است. این مراسم در نواحی از آذربایجان و اردبیل، تبریز و سایر مناطق ترکزبان شمالغرب ایران برگزار میگردد. در این مراسم گروهی چوب به دست (یا بدون چوب با ضربه پا)، با حرکاتی هماهنگ (بالا و پایین آوردن چوبها)، عبارت شاخسی واخسی که تداعیکننده عبارت شاهحسین وایحسین است را تکرار میکنند. از این آیین بهعنوان یکی از هویتهای تاریخی تبریز یاد کردهاند که قدمتش به دوران صفویان برمیگردد. به گفته برخی، این حرکت اولین بار توسط دسته نظامی قزلباشها در زمان شاه اسماعیل صفوی انجام گرفت.
محله تاریخی چهلاختران در شهر مقدس قم، فراتر از کوچهها و خانههای قدیمیاش، حامل یک شناسنامه زنده از آیینهای دینی شیعه است؛ آیینی که در قالب هیأتی مردمی؛ اما ریشهدار، با عنوان «هیأت چهلاختران» هر سال در محرم، به ویژه روز عاشورا، قله شکوه و معنای خود را آشکار میسازد. این هیأت که با شماره ۱۵۰۰ در فهرست ملی میراثفرهنگی ناملموس کشور به ثبت رسیده، نه تنها یکی از قدیمیترین دستههای عزاداری قم؛ بلکه نمادی از پیوند دین، هویت و حافظه جمعی مردم این منطقه است.
شب پنجم محرم مردم تبریز در هیئت عزادارن پابوسان حضرت علی اکبر(ع) محله طالقانی تبریز شرکت کرده و برای سید و سالار شهیدان عزاداری کردند.
Δ