در دل کویر، جایی که باد شن را بر دیوارهای خاموش میکوبد، شهری جاودانه آرمیده است؛ شهر باستانی بم، میراثی که بیش از دو هزار سال تاریخ را در خود حفظ کرده و امروزه در فهرست آثار ایران در یونسکو میدرخشد. این شهر که روزگاری بر سر تقاطع جادههای تجاری باستانی قرار داشت، از دوران هخامنشیان تا همین دو قرن پیش، پرجنبوجوش و آباد بود.
راز بقا و شکوه بم، در دل زمین آن نهفته است؛ سیستم کاریز، که آب حیات را به این شهر کویری هدیه داد. در میان دیوارهای خشتی و برجهای سترگ، ارگ بم چون قلبی تپنده، یادگار دوران شکوه است؛ جاذبهای که امروز یکی از مهمترین جاهای دیدنی بم محسوب میشود. اگر میخواهید با تاریخچه این شهر شگفتانگیز، نقشه و عکسهای تماشایی آن آشنا شوید، در ادامه با دستی بر ایران همراه باشید.
ایرانیان با کاریز، کویر را رام کردند؛ و بم، شاهدی است زنده بر این هنر شگرف بقا. -ویل دورانت
ایرانیان با کاریز، کویر را رام کردند؛ و بم، شاهدی است زنده بر این هنر شگرف بقا.
-ویل دورانت
این مکان در فاصلهی ۱۹۵کیلومتری از جنوب شرقی شهر کرمان قرار دارد. برای بازدید از این شهر و ارگ بم از موقعیت مکانی زیر استفاده کنید:
بم بین قسمت جنوبی کویر لوت، چالهی کویری جنوبی ایران، و قسمت شمالی رشتهکوههای محلی بارز، در جنوب شرقی ایران قرار دارد. اهمیت این شهر در درجهی اول بهدلیل موقعیت جغرافیایی آن و در مقیاس وسیعتر، در ارتباط آن با مراکز تجاری غرب آسیا در دوران باستان بوده است.
در ابتدا، این شهر مانند سایر جوامعی که در کویر قرار دارند، با دیوارهای محافظ احاطه شده بود و کل قسمت محصور ۲۰۰هزار مترمربع مساحت داشت. فرماندار آن در بخش دیوار کشیدهشدهی دیگری، در قلعهای درون شهر محصور در دیوار، زندگی میکرد. اینگونه مردم شهرهای کویری احساس امنیت بیشتری میکردند و میتوانستند بهتر رشد و فعالیت کنند. دیوارهای احاطهکننده ۱۸۱۰ متر طول دارند و ارتفاع آنها از ۱۵ تا ۱۸ متر متغیر است. به نظر میرسد که ۳۸ برج دیدهبانی در کنار این دیوار و یک خندق عمیق بیرون از آن وجود داشته که در زمانهای خطر با آب پر میشده است.
جدا از این شهر محصور و قلعهی آن که نقطهی تمرکز این مجموعه است، تعدادی دژ و قلعه نیز جزو آثار فرهنگی و باستانی این شهر بودهاند؛ اما اکنون نابود شدهاند. امروزه در بم قلعهای متعلق به قرن هفتم میلادی میبینید که در شمال آن قرار دارد و «قلعه دختر» نامیده میشود. زیارتگاههایی نیز وجود دارند که قدمت آنها به قرنهای یازدهم و دوازدهم میلادی برمیگردد: آرامگاههای امامزاده اسیری و امامزاده زید.
پایهگذاری شهر تاریخی بم را به اردشیر یکم، ششمین پادشاه هخامنشی نسبت میدهند. بدینترتیب، ساخت این شهر به سال ۴۲۴ تا ۴۶۰ پیش از میلاد بازمیگردد. اردشیر یکم، فرزند خشایارشا، به نام «بهمن» شهرت داشته است؛ شاید نام «بم» تغییریافتهی بهمن باشد. واژهی بهمن بهمعنای نیکاندیش و نیکنهاد است. بهدلیل راستگویی و رفتار نیکی که اردشیر یکم در جوانی داشت، به او لقب بهمن داده بودند.
اردشیر در شرق ایران قلعهای محکم ساخت و مردم «کجاران» (بم امروزی) را در آن جای داد. درون قلعه، زیرساختهای یک شهر کامل وجود داشت. این قلعه به نام «ارگ بهمن» شهرت یافت. اردشیر دو هدف از این کار داشت: 1. دفاع در برابر هجوم بیگانگان آسانتر شود. 2. مدیریت امور مردم برای حکمران محلی سادهتر گردد.
بعد از اردشیر نیز پادشاهان ایرانی توجه خاصی به شهر تاریخی بم داشتند و بناهایی بدان افزودند؛ به همین دلیل، در این شهر باستانی بناهایی از سلسلههای مختلف دیده میشود؛ مانند مساجد موجود در ارگ بم که به حکومتهای پس از اسلام در ایران تعلق دارند.
در اساطیر ایرانی، حکایتی از ساخت شهر بم وجود دارد که جناب فردوسی در افسانهی «بهمن و فرامرز» شاهنامه آن را به زبان شعر بیان کرده است. در این افسانه، «بهمنبن» اسفندیار در شرق ایران با فرامرز میجنگد و پس از شکستدادن او، قلعهای محکم بنا میکند که «ارگ بهمن» نامیده میشود. در واقع، شخصیت خیالی بهمنبن اسفندیار نمادی از اردشیر یکم هخامنشی است.
«بهمن و فرامرز» تنها افسانهای نیست که در آن از شهر باستانی و ارگ بم نام برده شده است؛ «افسانهی هفتواد» نیز در کجاران، شهر قدیم بم، رخ داده. این افسانه در شاهنامه و کتاب «کارنامهی اردشیر بابکان» آورده شده است.
هفتواد بهمعنای «دارای هفت پسر» است. هفتواد فردی ساکن شهر کجاران بود که هفت پسر و یک دختر داشت. در آن زمان، مردم کجاران از راه ریسندگی گذران زندگی میکردند. روزی دختر ریسندهی هفتواد، کرمی درون سیبی یافت و آن را به فال نیک گرفت و درون دوک خودش قرار داد. کرم روزبهروز بزرگتر و قویتر شد و هفتواد از نیروی آن برای غارت مردم استفاده کرد؛ تااینکه اردشیر به نبرد با آن رفت و کرم غولپیکر را نابود کرد و صلح و آرامش را به کجاران بازگرداند.
بنابر شواهد موجود در داستان، رخداد آن در دورهی حکومت اشکانیان بوده است. پژوهشگران این داستان را اشارهای به آغاز تولید ابریشم در شهر بم میدانند.
از عهد باستان، مردم بم به کار تولید پنبه و ابریشم و تهیهی نخ و پارچه مشغول بودهاند. افسانهی کرم هفتواد نیز اشارهای به همین کسبوکار در بم دارد. در اطراف شهر، درختان توتی برای تغذیهی کرمهای ابریشم پرورش داده بودند. قرارگرفتن بر سر راه جادهی ابریشم بر رونق تجاری این شهر افزوده بود.
آنچه شهر بم را بهلحاظ سازهی آن خاص و منحصربهفرد کرده، تکنیک بومی بهکاررفته در ساخت آن است؛ معماران بم، بهطور سنتی از لایههای گل (چینه)، خشت و سازههای تاقدار و گنبدی استفاده کردهاند. این شهر بهترین نمونه از معماری کویری است. فارغ از اینکه کدام بخش از شهر را بازدید میکنیم، همین سبک و تکنیک را در تمام سازهها میبینیم.
شهر محصور و باستانی بم از دو بخش مختلف مخصوص حاکم (قلعه) و مردم عادی تشکیل شده است. قسمت مخصوص حاکم، بالای صخرهای ساخته شده که بلندتر از سایر قسمتهای شهر است و شامل اسطبل سلطنتی، پادگان و خانهی حاکم میشود.
قسمت مخصوص مردم عادی، از پایین بخش حاکمنشین تا دیوارهای شهر، در منطقهای نسبتاً مسطح گسترده شده و تمامی چیزهایی را که یک شهر لازم داشته است در بر میگیرد: ۵۲۸ خانه، بازار اصلی، میدان (تکیه)، مسجد جامع، مدرسهی میرزا نعیم، زورخانه، خانهی ملکالتجار، کاروانسرا، حمام عمومی و ساباط یهودیان. خانهی یک نجیبزاده هم داخل قلعه بود. گورستان، یخچال و زمینهای کشاورزی خارج از قلعه قرار داشتهاند. در ادامه به معرفی بناهای مهمی از شهر باستانی بم میپردازیم.
بازار در ابتدای ارگ قرار دارد. این بازار بهطول ۱۱۵ متر، ۴۲ مغازه را در خود جای داده است. در این بازار، ابریشم و پنبه به تاجرانی فروخته میشد که از طریق جادههای فرعی منشعب از جادهی ابریشم، به این منطقه سفر میکردند. بازار چهارسوقی دارد که نانوایی در ضلع شرقی آن قرار گرفته است و در ضلع غربی، به کوچهی نخریسها، کارگاههای رنگرزی و مسجدی کوچک میرسد. بازار ارگ تا میدان (تکیه) ادامه دارد.
در سمت راست بازار، فضای وسیعی وجود دارد که تکیه نامیده میشود. این میدان از دورهی صفویان که اوج رونق تشیع در ایران بود، بهعنوان حسینیه یا تکیه کاربرد یافت. یک منبر خشتی در این میدان قرار دارد. در قسمت شرقی حسینیه، کوچهای است که بهطرف مدرسه و مسجد میرود.
این مسجد روی بقایای آتشکدهی زرتشتیان بنا شده است، آتشکدهای که با معماری چهارایوانی ساخته شده بود و بعدها به سهایوانی تغییر کرد. پروفسور پوپ عقیده داشت که این مسجد در دورهی حکومت صفاریان ساخته شده است.
سنت ساخت چنین ورزشگاههایی به دوران باستان ایران و زمان رونق این ورزش باز میگردد. زورخانه یک گود، یک گنبد و چهار ایوان دارد. اغلب زورخانهها دارای راهرویی در قسمت ورودی هستند. نبود این راهرو نشان میدهد که بنا مدتی بعد از ساخت، به زورخانه تبدیل شده است. قدمت زورخانهی ارگ بم به دورهی صفویه برمیگردد.
این مدرسه تقریباً مقابل در شمالی مسجد جامع قرار دارد. این بنای زیبا از دو بخش اندرونی (بخش مخصوص زندگی معلم) و بخش بیرونی (قسمت مخصوص درسخواندن دانشآموزان) تشکیل شده است. در گوشهای از حیاط مدرسه، آرامگاه میرزا نعیم قرار دارد.
عمارت در نزدیکی زورخانه قرار دارد. اندرونی عمارت، شامل ایوانهای تابستاننشین و زمستاننشین میشود. در قسمت شرقی آن، چاه آب و فواره و همچنین حمامی اختصاصی ساخته شده است.
عمارت ملکالتجار با راهرویی به کاروانسرای شهر وصل میشود. کاروانسرا میدانی وسیع دارد که سکویی وسط آن برای قراردادن باروبنه و فروش اجناس تعبیه گردیده است. ساختمانهایی نیز در اطراف میدان برای استراحت مسافران وجود دارد.
در انتهای گذر اصلی بهطرف بخش حاکمنشین، گذری سرپوشیده قرار دارد که به ساباط یهودیان مشهور است. در سمت غربی چهارسوق این ساباط، عمارتی دو طبقه و در سمت جنوبی، بادگیرها و بالکنهایی وجود دارد. در قدیم، شهر بم مرکز بافت ابریشم بوده است و گیاه پنبه و درختان توت در آن پرورش داده میشده. یهودیان در این منطقه به کارهایی مرتبط با تهیهی پارچه، مخصوصاً ابریشم مشغول بودهاند.
در غرب حصار، اسطبل حکومتی قرار دارد و قدمت آن به دورهی تیموریان میرسد. در بنای خانقاه، تعدادی اتاق و حجره برای استراحت و درس طلبهها وجود دارد.
تقریباً همهی خانههای شهر باستانی بم به هم راه داشتهاند. خانهها تا سال 1309 خورشیدی سالم و سرپا بودهاند و مردم در آنها زندگی میکردهاند. خانههای بم به سه دسته تقسیم میشوند:
همگی این خانهها مانند سایر بناهای بم خشتی بودهاند.
بخش حاکمنشین شامل محل زندگی حاکم و ساختمانهای حکومتی است. این بخش بر بلندی قرار دارد و شامل قسمتهای زیر میشود:
آنچه قسمت مخصوص مردم را از قسمت مخصوص حاکم جدا میکند، دروازهی مستحکم حاکمیت است. این دروازه در شمال بخش مسکونی و روبهروی ساباط یهودیان قرار دارد. زمانی که از طبقهی بالایی مخصوص نگهبانان وارد آن میشوید، دو اتاق چسبیده به این دروازه را میبینید. دروازه دارای برج و بارو و پازن است. پازنها روزنههایی اریب زیر کنگرهی برج هستند. اریببودن آنها هنگام پرتاب تیر به دشمن، باعث میشده تیراندازان از خطر پرتابهای دشمن در امان باشند.
این بخش محل اسکان سربازان و نگهبانان بوده است. قورخانه تا سال 1309 فعال بوده و بخشهایی چون آسیاب بادی و عمارت میرنظام (فرمانده ارتش) دارد.
قسمت اصلی بخش حاکمنشین، خانهی حاکم شهر بم است. این خانه شامل قسمتهایی چون ایوان تابستانی، ایوان زمستانی و فضای باز میشود. خانه دارای گچبریهایی از دورهی سلجوقیان است و ساختمانی در آن قرار داد که «کوشک چهارفصل» نامیده میشود. همانطور که نام این کوشک نشان میدهد، در تمام فصلها قابلاستفاده بوده است.
کوشک ساختمانی چهارطبقه است. در واقع، عمارت چهارفصل «دارالحکومه» بوده است و چهار رکن اصلی حکومت آن زمان در آن قرار داشته: عدلیه (دادگستری)، مالیه (دارایی)، بلدیه (شهرداری) و نظمیه (شهربانی). در بالاترین قسمت بنای چهارفصل، برج دیدهبانی وجود دارد که پایهی آن مربعیشکل است؛ اگرچه در گذشته دایرهای بوده و در زمان قاجار و بعد از تخریبهایی که متحمل شده، بهشکل مربعی درآمده است. پشت تمامی قسمتهای بخش مخصوص حاکم، یک حمام خصوصی وجود دارد.
زندان سیاهچالی است که در عمق زمین و زیر یکی از برجهای حکومتی قرار دارد. بهعلت تاریکی و نبود هوای کافی، بسیاری از زندانیان جان خود را در آن از دست میدادهاند. احتمالاً بنای این زندان متعلق به دورهی صفاریان است.
جدا از سیستم کاریز که آب را از کوههای بارز به نزدیکی شهر دیوارکشیده میآورد و درون شهر محصور بم، از طریق یک لولهی Uشکل انتقال میداد، بسیاری از خانهها نیز چاههای مخصوص به خود را داشتند.
چاهی عمیقتر در بالای پادگان و یک چاه دیگر که عمیقترین چاه بود، بعد از حمام خصوصی حاکم وجود داشت. چند کانال آب نیز برای آبیاری درختها روی سطح زمین قرار داشت.
با گذشت زمان، جمعیت افزایش یافت و امنیت در منطقه برقرار شد؛ به همین دلیل، خانههای جدیدی بیرون از شهر محصور ساخته شدند و مردم به سکونت در این خانهها روی آوردند. مراکز تجاری و محلهای اصلی برگزاری مراسم مذهبی نیز به بیرون از دیوارهای شهر انتقال یافتند. چندین نخلستان در آنجا وجود دارد و درختهای بسیاری در کنار خیابان، شهرباغی را بیرون از آن شکل دادهاند.
تا سال 1309، خانههای شهر باستانی بم رونق داشت و مردم در آن زندگی میکردند؛ اما در این سال، سربازخانه به شهر جدید منتقل شد و همین باعث گردید مردم رفتهرفته از شهر باستانی بم کوچ کنند. این بخش تقریباً از سال ۱۳۴۸ خالی از سکنه شد.
با خالیشدن شهر باستانی بم از زندگی، چند عامل به ویرانی شهر سرعت بخشید:
بعدها در سه مرحله و در سالهای 1337، ۱۳۵۲ و ۱۳۷۲، بازسازیهایی در این شهر انجام شد؛ اما متأسفانه زلزلهی سال 1382 باعث آسیب جدی و ویرانیهای شدیدی در این شهر گشت. البته پس از زلزله، پیریزیهای چند دیوار مانده بود. همین امر سبب شد تا کار بازسازی شهر بهشکل مناسبی پیش برود.
این روزها بازسازیهای بیشتری در حال انجام است؛ اما چشمانداز فرهنگی بم و نیز شهر باستانی بم هنوز ارزش کاوشهای بیشتری دارد. حتی پیش از وقوع زلزله، زمانی که گردشگران خارجی از شهر بازدید میکردند، این شهر کامل و بکر نبود. اگر به شهر باستانی بم سفر کنید، کمابیش همان چیزهایی را میببینید که پیش از فاجعهی طبیعی سال ۱۳۸۲ در آنجا وجود داشت.
در قلب خوزستان تاریخی، شهری نهفته است که با ابتکار شگفتانگیزش، جهان را به تحسین واداشته؛ سیستم هیدرولیک تاریخی شوشتر، شاهکاری که مهندسی ایرانی را به اوج رساند. این مجموعه بینظیر که در سال ۲۰۰۹ در فهرست آثار ایران در یونسکو ثبت شد، شامل سیزده سازه آبی است؛ از پلها و آببندها تا نهرهای دستکند، آسیابهای آبی و آبشارهای مصنوعی، همه در هماهنگی کامل، شبکهای ایجاد کردهاند که قرنها قبل از ظهور فناوریهای مدرن، نمونهای کمنظیر از هوشمندی و مهارت ایرانیان باستان را به نمایش گذاشت.
بادی سرد از دامنههای کوهستان میوزد، زنگ کهن کلیسا در سکوت طنینانداز میشود و سنگهای تیره، داستان هزار سال پیش را روایت میکنند. اینجا مجموعه آثار رهبانی ارامنه در شمال غربی ایران است؛ سه کلیسای تاریخی که میان قرنهای هفتم تا چهاردهم میلادی ساخته شدهاند و امروز در فهرست آثار ایران در یونسکو میدرخشند. این مجموعه شاملقرهکلیسا (تادئوس مقدس)، کلیسای استپانوس مقدس و کلیسای زور زور میشود.
محوطه میراث جهانی بیستون، یکی از شگفتانگیزترین گنجینههای تاریخی ایران و از مهمترین جاهای دیدنی کرمانشاه است؛ جایی که در دامنهی کوه سترگ بیستون، نقشبرجستهها و سنگنوشتههای باستانی هزاران سال تاریخ را روایت میکنند. این محوطه نهتنها بهخاطر ثبت در فهرست میراث جهانی یونسکو شهرت دارد، بلکه بازتابی از قدرت و شکوه تمدنهای کهن مانند مادها، هخامنشیان و ساسانیان است.
هفت قرن پیش، در میانهی دشتهای پهناور زنجان، شهری بنا شد که قرار بود پایتختی برای شکوه ایلخانیان باشد؛ و در قلب این شهر، گنبدی برخاست که امروز هنوز آسمان را میشکافد. آرامگاه سلطانیه، یکی از جاهای دیدنی زنجان و شاهکاری که در فهرست آثار ایران در یونسکو ثبت شده است، با گنبد فیروزهای عظیمش نهتنها نماد معماری ایرانی–اسلامی است، بلکه یادگاری از آرزوهای سلطانی است که میخواست تاریخ را بهگونهای دیگر بنویسد.
Δ