آوایی که از عمق تاریخ میآید، با صدایی نرم و روحنواز، قصههای هزارساله را روایت میکند؛ این، صدای ساز رباب است. سازی که خاستگاه آن را به خراسان بزرگ و دوران ایران پس از اسلام نسبت میدهند، اما رد پایش را میتوان در سیستان و بلوچستان و سرزمینهای همسایه چون افغانستان نیز یافت.
این ساز زهی خوشآهنگ، تنها یک ابزار موسیقی نیست؛ بلکه صدای شادیها، غمها و اسطورههای کهن است. به همین دلیل، مهارت ساختن و نواختن رباب در سال ۱۴۰۳ بهعنوان بیستوششمین عنصر میراث فرهنگی ناملموس ایران در فهرست آثار ایران در یونسکو به ثبت جهانی رسید.
قدمت ساز رباب را بیش از هزار سال دانستهاند؛ سازی که در متون باستانی یونانی با عنوان «پندورا پرزاروم» یاد شده و در شاهنامه فردوسی نیز نامش بارها آمده است. این ساز زهی با صدایی خاص و سیمهای پرطنین، روایتگر هویت فرهنگی اقوام است.
رباب با تار ایرانی شباهتهایی دارد، اما هویت مستقل خود را در ساختار و تکنیک نوازندگی حفظ کرده است. اگر میخواهید با تاریخچه رباب، نقش آن در موسیقی سنتی ایرانی، ساختار و عکسهای این ساز کهن آشنا شوید، در ادامه این مطلب از دستی بر ایران همراه شوید.
در میان آلات زهی، رباب را به لطافت صدا و طبع خوش دانند که در مجالس انس، بیهمتاست. -صفیالدین ارموی
در میان آلات زهی، رباب را به لطافت صدا و طبع خوش دانند که در مجالس انس، بیهمتاست.
-صفیالدین ارموی
طبق منابع موجود، فردی با شهرت «نتن خان» در قرن شانزده میلادی در منطقه ای با نام پامیر بدخشان زندگی می کرده است. این شخص با سومین پادشاه سلسله گورکانیان یا امپراتوری مغولی هند هم دوره بوده است. او در همین دوره این ساز را طراحی و عرضه کرده است. در آن زمان پس از عرضه ساز با استقبال زیاد حاکمان و مردم روبه رو شده است. پس از چندین سال رباب به سایر نقاط صادر شده و در هر منطقه با تغییراتی نواخته می شده است.
این ساز در ابتدا به شکل یک ساز آرشه ای بوده است. به همین جهت با آرشه یا کمان نواخته میشده است. اما به مرور زمان تغییراتی پیدا کرده است و با مضرابی معروف به ناخنک یا شهباز نواخته میشود.
همچنین گفته می شود رباب قبلاً دو سیم داشته است. اما به مرور زمان یک سیم دیگر به آن اضافه شده است و نام ساز جدید کمانچه بر آن گذاشته شده است. پس می توان ساز کمانچه را تغییر یافته نسخه اصلی ساز رباب دانست.
جداره این ساز همانند خیلی از سازهای ایرانی از چوب توت بی دانه ساخته میشود. داخل چوب را خالی می کنند و روی آن پوست بزغاله می کشند. جنس تارها در قدیم از روده گوسفند بوده است. اما به مرور تغییراتی اصلاحاتی در پردهها ایجاد می شود و تارهای رباب از جنس نایلون ساخته می شوند. زیرا نایلون مقاوم تر و اقتصادی تر از روده گوسفند است.
لازم به ذکر است رباب به طور کلی از چهار قسمت یعنی شکم، سینه، دسته و سر تشکیل شده است. بخش شکم ساز، در واقع فضایی توخالی به شکل خربزه است که روی جداره پیرامونی آن، یک پوست نازک اما مقاوم کشیده شده است. همچنین خرکی کوتاه روی پوست قرار می گیرد.
سینه در ساز رباب، به شکل جعبهای مثلث شکل است. سطح پیرامونی این جعبه، تا اندازهای گرد ساخته می شود تا فرمی ماهی شکل به خود بگیرد. جنس این جعبه هم از چوب است. در جداره های جانبی سینه، عنصری به نام هفت گوشی تعبیه شده است. سیمهای تقویت کننده صدای ساز به دور هفت گوشی پیچیده میشوند. سینه هنگام نواختن در بالا قرار میگیرد.
بر سطح جانبی دیگر یعنی سطح پایینی، پنجرهای وجود دارد. شکل این پنجره به صورت دایرهای بوده و دسته ساز تقریبا کوتاه است. بر روی دسته، تقریبا تعداد ده عدد «دستان» نصب می گردد.
در سر ساز، گوشیها قرار گرفته و در بخش های بالایی و پایینی جعبه، هر کدام سه گوشی وجود دارد. سطح جانبی جعبه گوشیها تا حدودی به طرف عقب ادامه می یابد.
از سوی دیگر تعداد سیمهای رباب شش یا سه سیم به صورت جفتی بسته می شود. سیمهای جفت با همدیگر هم صوت کوک تنظیم می گردند. سیم بم در ساز رباب روی جسم نایلونی اش روکشی فلزی دارد. بنابراین، به طور خلاصه می توان گفت که اجزای ساز رباب شامل کاسه، بدنه، صفحه، دسته، گوشیها، شیطانک، سیم گیر، سر پنجه یا تاج، پوست، خرک، دستان، مضراب، تارهای اصلی یک و دو و سه به صورت رودهای نازک، تار شماره چهار به صورت رودهای ضخیم و تارهای فولادی (فولاد) می باشد.
به طور کلی سه اندازه برای ساز رباب در نظر گرفته شده است که هرکدام از لحاظ نوع صدا تا حدودی با دیگری متفاوت هستند.
سازندگان در ساختن ساز رباب به لحاظ فرمی، شکل های گوناگونی به آن داده اند. در ادامه به شکل های این ساز اشاره می شود.
رباب دو پیکری (دوکاسه ای یا دو بدنی) است و مانند سیتار دارای ۱۸ تا ۲۱ تار می باشد. این ساز سه الی چهار تار برای ملودی دارد. به این تارها تارهای اصلی می گویند. همچنین هفده الی هجده تار برای تشدید ارتعاش دارد. به این تارها، تارهای فرعی گفته می شود.
در شیوه نواختن ساز رباب، نوازنده بر روی تارهای فرعی ضربات منظم و موزون وارد می کند. کاسههای رباب به یکدیگر نزدیک هستند. بنابراین، صدایی متفاوت با سایر سازهای زهی دارد. اما کاسههای سازهایی همچون سیتار یا سوبهار از یکدیگر جدا شده و فاصله دارند.
لازم به ذکر است که در سی تارها کاسه کوچک حذف شده است. در سازی به نام سوبهار کاسه در عقب ساز قرار دارد. بربط، عود سرود و رباب کوچک، و کلیه سازواره های با پسوند تار در دسته بندی سازهای زهی زخمهای قرار می گیرند که هرکدام از آن ها در جزئیات نواختن و نوع صدا با دیگری متفاوت هستند.
از سوی دیگر، سازهای موسیقی در سرزمین های هند و ایران و توران (خراسان) از نظر فرهنگی هم خانواده محسوب می شوند. همانطور که بسیاری از آیین ها، مراسم، غذاها و پوشش در این مناطق مشابه یکدیگر است، در نوع مهارت های ساختن و نواختن ساز رباب می توان تشابهات زیادی بین این مناطق یافت. یکی از این تشابهات، ساز رباب است.
از نوازندگان مشهور این ساز در افغانستان میتوان به رحیم خوش نواز و در ایران به بیژن کامکار اشاره نمود.
اگر پاسخ پرسش خود را اینجا پیدا نکردید، در بخش دیدگاههای همین پست برای ما کامنت بگذارید تا در اسرع وقت پاسخ دهیم.
🎻رباب معمولاً از چوب، پوست و اجزای طبیعی ساخته میشود و صدایش گرم و منحصر بهفرد است. نحوهٔ گرفتن و کشش آرشه روی سیمهای آن با سازهایی مانند قیچک یا کمانچه متفاوت است و تأکید بیشتری بر لغزش آرشه و واکنش طنین طبیعی پوست بدنه دارد.
🔨ساخت رباب نیازمند چیدمان دقیق چندین مرحله است:
برای کیفیت بالا، بهتر است ساخت توسط سازندگان ماهر انجام شود.
🎶رباب در موسیقیهای محلی و مقامی زیر استفاده میشود:
این ساز هم در مجالس روستایی و هم در اجراهای رسمی آواها و آهنگهای اصیل منطقهای را همراهی میکند.
🎼برای یادگیری رباب:
مراسم افطاری دیگر فقط یک سنت مذهبی نیست؛ امروز بهعنوان میراث مشترک بشری شناخته میشود. در آذرماه ۱۴۰۲، آیین افطاری بهعنوان بیستوسومین عنصر میراث فرهنگی ناملموس ایران در یونسکو ثبت جهانی شد؛ آیینی که فراتر از غذا، روایتگر سخاوت، همدلی و ارزشهای اجتماعی در فرهنگ ایرانی است.
گاهی زیبایی در جزئیات معنا پیدا میکند؛ در پیچوخم نقشهایی که با طلا و رنگ، جان کاغذ را زنده میکنند. این ظرافت بیمانند، نامی کهن دارد: هنر تذهیب؛ هنری که نهفقط شاخهای از صنایعدستی ایران، بلکه زبان تصویری فرهنگ ایرانی است.
در سرمای زمستان، شعلهای کهن دوباره جان میگیرد؛ جشن سده، آیینی از دل تاریخ ایران که یادگار پیدایش آتش و ستایش نور در برابر تاریکی است. این جشن کهن در دهم بهمن، زمانی که شب بر زمین سایه انداخته، با افروختن آتشی بزرگ برگزار میشود؛ نمادی از پیروزی روشنایی و گرما بر سرما و ظلمت. در سال ۲۰۲۳، این آیین دیرینه بهعنوان میراث مشترک ایران و تاجیکستان در فهرست میراث فرهنگی ناملموس یونسکو ثبت جهانی شد.
فراخوان نوزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مستند ایران «سینماحقیقت» با اضافه شدن بخش «ایران»، فیلمهای دانشجویی و مسابقه عکس منتشر شد.
Δ