موزاییک کاری، هنری است که زمان در برابر آن سر تعظیم فرود آورده است. هر قطعهی کوچک سنگ یا شیشه که تبدیل به موزائیک شده در معماری سنتی ایرانی، یادگاری از صبر، نظم و ذوق هنرمندی است که از دل خاک، تصویر جاودان زیبایی میآفریند.
در کاخها و معابد باستانی، در دیوارهای شهرهای کهن و حتی در آثار مدرن امروز، رد پای این هنر دستی دیده میشود؛ هنری که از بیشاپور ساسانی تا بناهای معاصر ایران، با گذر زمان نهتنها رنگ نباخته، بلکه هر روز شکل تازهای به خود گرفته است.موزاییک کاری سنتی، تنها تزیینی بر دیوار نیست؛ روایتی است از درهمتنیدگی زیبایی، معنا و ماندگاری که در این مطلب به توضیح گذشته، حال و آیندهی آن میپردازیم..
در موزاییککاری ایرانی، هیچ قطعهای بیاهمیت نیست؛ کوچکترین تکه، بخشی از یک کل است و این همان روح ایرانی است که از جمع اجزا، وحدت میسازد. -محسن مقدم (مورخ هنر و استاد دانشگاه تهران)
در موزاییککاری ایرانی، هیچ قطعهای بیاهمیت نیست؛ کوچکترین تکه، بخشی از یک کل است و این همان روح ایرانی است که از جمع اجزا، وحدت میسازد.
-محسن مقدم (مورخ هنر و استاد دانشگاه تهران)
موزاییک کاری سنتی هنر کنار هم نشاندن قطعات رنگی و کوچکی است که از جنس سنگ، شیشه، سفال یا چوب ساخته شدهاند.
این قطعات ریز، که در اصطلاح لاتین تسره (Tessera) نامیده میشوند، با دقت در کنار یکدیگر چیده شده و ترکیبی واحد و چشمنواز را شکل میدهند. حاصلِ این چیدمان، سطحی است که گاه همچون نقاشی بهنظر میرسد، اما در واقع حاصل کار دست و نظم هندسی است.
در لغتنامهی دهخدا، موزاییک مجموعهای از مکعبهای کوچک رنگی از مرمر یا اسمالت (Smalt) است که در سیمان کار گذاشته میشوند و طرحهای گوناگون میآفرینند. این هنر در طول تاریخ، از میانرودان تا ایران و روم باستان، یکی از شاخصترین شیوههای تزیین دیوارها، کفپوشها و طاقها بوده است.
در زبان فارسی برای واژهی موزاییک تعریف دقیقی وجود ندارد؛ اما گاه واژهی عربی معرق را به این منظور به کار میبرند که نزدیکترین معنا را به آن کلمه دارد. البته معرق کاشی در عین داشتن شباهتهایی با موزاییک، تفاوتهایی نیز دارد که باعث میشود نتوانیم بهآسانی از واژهی معرق بهعنوان معادل واژهی موزاییک استفاده کنیم.
ویژگی منحصربهفرد موزاییک، در دوام بالا و تنوع بصری آن است. برخلاف نقاشی که رنگها روی سطحی صاف قرار میگیرند، در موزاییک کاری سنتی رنگ از درون جنسِ ماده میآید. همین امر سبب شده تا در برابر گذر زمان، رطوبت و فرسایش، همچنان درخشان و زنده باقی بماند.
این هنر از کنار هم چیدن قطعات کوچک سنگ، شیشه، سفال یا چوب بر بستری از ملات شکل میگیرد و هر قطعه باید در جای خود قرار گیرد تا طرح نهایی، هماهنگ و چشمنواز باشد. هنرمندان موزاییککار معمولاً از پیش طرحی روی کاغذ میکشند، سپس قطعات رنگی را مطابق آن، با دقت میلیمتری میچینند.این فرآیند میتواند بهصورت دستی، قالبی یا ترکیبی انجام شود و در هر روش، دقت در هماهنگی رنگها و زاویهی قرارگیری قطعات اهمیت زیادی دارد.
در موزاییککاری سنتی، مواد اولیه هم جنبهی تزیینی دارند و هم بر دوام اثر تأثیر میگذارند. رایجترین مواد و ابزار عبارتاند از:
ابزارهای موزاییک کاری نیز شامل انبر مخصوص برش، چکشهای ظریف، کاردک، خطکش و سینی چیدمان است.
اجرای موزاییک به دو شیوهی اصلی انجام میشود که هرکدام ویژگی و کاربرد خاص خود را دارند:
۱. روش مستقیم
در این روش، هنرمند قطعات را مستقیماً روی سطح نهایی (دیوار، کف یا تابلو) میچسباند. این روش سنتیترین شکل موزاییککاری دستی است و نیاز به مهارت بالا و سرعت عمل دارد. مزیت آن دقت در جزئیات و دیدن همزمان طرح در حال شکلگیری است. این روش برای فضاهای کوچک و طرحهای دقیق کاربرد بیشتری دارد.
۲. روش غیرمستقیم
در این روش، قطعات ابتدا بهصورت معکوس روی پارچه یا کاغذ چسبانده میشوند و سپس کل اثر روی سطح اصلی منتقل میشود. این روش برای پروژههای بزرگتر، بهویژه کفپوشها و نماهای وسیع، کاربرد دارد و امکان کنترل دقیقتر در طراحی و حملونقل را فراهم میکند.
در هر دو شیوه، پس از چسباندن تسرهها، سطح با ملات نهایی (دوغاب) پوشانده میشود تا فواصل پر شده و سطح یکدست گردد. پس از خشک شدن کامل، سطح موزاییک تمیز، پولیش و گاه با روغن یا موم طبیعی جلا داده میشود تا رنگها درخشانتر نمایان شوند.
برای حفظ زیبایی و دوام آثار موزاییککاری سنتی، رعایت چند نکته ساده اما مهم ضروری است:
ساخت موزاییک از زمانی آغاز شد که انسان با هنر سفالگری و ساخت نقشهای رنگی آشنا شد. از همان دوران، دانهها و سنگریزههای رنگین برای تزیین دیوارها، ستونها و کفپوشها به کار گرفته شدند. در ادامه، مسیر تکامل این هنر را از خاستگاههای اولیهاش در میانرودان تا دوران شکوفایی آن در یونان، روم و بیزانس مرور میکنیم و میبینیم چگونه از کاربردی ساده و روزمره، به بیانی هنری، نمادین و معماری بدل شد.
اولین نمونهی موزاییک کاری که تاکنون کشف شده، مربوط به ساختمان معبدی در بینالنهرین است در حدود چهار هزار سال پیش است. این موزاییک در ستونهای مدور شهر «اور» قرار داشته است و در موزهی پرگامون شهر برلین بازسازی شده است.
در معابد «العبید» و دیگر شهرهای مهم تمدن سومر نیز موزاییکهای مشابهی وجود داشته است؛ اما آثار موزاییکی تمدنهای بینالنهرین به این چند اثر محدود نمیماند.
بابلیها هم در تحول استفاده از لعابهای رنگی، موزاییک کاری را با قطعات سفال و بهصورت نقشبرجسته، ترکیب کردند و این روش را برای پوشاندن سطوح بزرگ به کار گرفتند. نمونهی چنین روشی، دروازهی «ایشتار» شهر بابل است که ورودی بنایی عظیم را نشان میدهد. دیوارهای بیرونی این دروازه و راهروی پشت آن با آجرهای لعابدار شامل نقشبرجستههای شیر و حیوانات افسانهای و گلهای لوتوس (گل نیلوفر) موزاییک شده است.
یونانیها هنر موزاییک را از میانرودان اقتباس کردند و آن را به مرحلهای هنرمندانه رساندند. آنها از سنگریزههای کوچک برای ساختن تصاویری از طبیعت، اسطوره و صحنههای انسانی بهره بردند. سپس رومیها این هنر را در سراسر امپراتوری خود گسترش دادند و با استفاده از تسرههای سنگی و شیشهای بسیار ریز، کفپوشهایی ماندگار ساختند. موزاییکهای رومی علاوه بر طرحهای هندسی، شامل نقاشیوارههای واقعگرایانه نیز بودند.
در دوران بیزانس، موزاییک کاری به شکوهی تازه رسید. شیشههای رنگین با زمینههای طلایی جایگزین سنگ شدند و جلوهای نورانی به فضا بخشیدند. در این دوره، موزاییک نه فقط تزئینی، بلکه رسانهای برای روایت دینی و اسطورهای بود و فضای کلیساها را به نمایشگاهی از نور و ایمان تبدیل میکرد.
در این دوران، بسیاری از کلیساها و کاخها با صحنههای کتاب مقدس، قدیسان و اسطورهها تزئین میشدند. موزاییکهای رنگین، جایگزین نقاشیهای دیواری شدند و دوام بسیار بیشتری داشتند.
با آغاز رنسانس، هنرمندان ایتالیایی این هنر را با دانش پرسپکتیو و آناتومی تلفیق کردند. در شهرهایی مانند ونیز و راونا، موزاییککاران به بازآفرینی جزئیات دقیق چهرهها و طبیعت پرداختند. این دوران، گذار از تزئین صرف به بیان هنری و انسانی در موزاییک بود.
ایران از کهنترین مراکز پیدایش هنر موزاییک کاری در جهان است. شواهد باستانشناسی نشان میدهد که ایرانیان از هزاران سال پیش، با کنار هم چیدن قطعات صدف، سنگ، عاج و سفال، سطوح تزیینی و کفپوشهایی شبیه به موزاییک امروزی میساختند. این آثار نهتنها تزیینی، بلکه نماد باورها، آیینها و شکوه معماری ایرانی بودهاند.
قدیمیترین نمونهی شناختهشدهی موزاییک کاری سنتی ایران از دوران ایلامی و از زیگورات چغازنبیل به دست آمده است. در این مجموعه، قطعات کوچکی از عاج و سنگهای رنگی برای تزیین تختها و دیوارهها استفاده شده بود. یکی از شاخصترین نمونهها، تصویری از «خدای بالدار» و نقش درخت زندگی است که یادآور نمادهای مذهبی بینالنهرین است.
در دورهی هخامنشیان، اگرچه مفهوم امروزی موزاییک هنوز شکل نگرفته بود، اما در کاخهای داریوش در شوش از آجرهای لعابدار رنگین برای خلق نقوش برجسته و هندسی بهره گرفته شد؛ شیوهای که از نظر ترکیب رنگ و چیدمان، یادآور اصول موزاییک است.
در حفاریهای شوش همچنین کفسازیهایی یافت شده که با قلوهسنگهای رنگی در ملات قرار گرفتهاند؛ این آثار را میتوان نخستین گامهای ایرانیان در جهت خلق کفپوشهای موزاییکی دانست. رنگهای سفید، سیاه، صورتی و قرمز در آنها دیده میشود و نقشهایی از حیوانات و گلها را تداعی میکنند.
با شکوفایی هنر در دوران ساسانیان، موزاییککاری ایرانی به اوج خود رسید. در این دوران، هنرمندان از سنگهای رنگین کوچک و ظریف برای خلق تصاویری زنده استفاده کردند. کاخ بیشاپور در استان فارس نقطهی عطف این هنر است؛ جایی که کف تالارها با تصاویری از زنان نوازنده، نقشهای گیاهی، پرندگان و طرحهای اسلیمی پوشیده شده است. این آثار با سنگهای نیمسانتیمتری تراشخورده ساخته شدهاند و از نظر ظرافت و ترکیب رنگ، با بهترین نمونههای رومی و بیزانسی برابری میکنند.
مطالعات باستانشناس فرانسوی، رومن گریشمن، جزئیات شگفتانگیزی از این موزاییکها در بیشاپور و فیروزآباد ارائه کرده است؛ از جمله تالار چلیپاشکل و ایوان موزاییکی غربی که با صحنههایی از نوازندگان و نقشهای گل و گیاه تزیین شدهاند.
در دوران پس از اسلام، موزاییک کاری در ایران با هنر کاشیکاری و معرق درهم آمیخت و شکل تازهای یافت. در معماری ایران پس از اسلام، بهجای استفاده از سنگ و صدف، از کاشیهای لعابدار رنگی برای خلق طرحهای هندسی و اسلیمی استفاده شد. به این ترتیب، روح موزاییککاری در قالب کاشی معرق و معقلی ادامه یافت و در بناهایی چون مساجد، آرامگاهها و مدرسههای تاریخی جلوهگر شد.
در دوران معاصر، موزاییک از یک تزئین سنتی به رسانهای پویا برای طراحی شهری و هنر معاصر بدل شده است.از قرن نوزدهم به بعد، با ظهور مصالح صنعتی و چسبهای مدرن، ساخت موزاییک در ابعاد بسیار بزرگتر ممکن شد. در اروپا، آثار هنرمندانی چون آنتونی گائودی در پارک گوئل بارسلونا، مفهوم موزاییک را به هنر معماری نوین پیوند داد.
در قرن بیستم، موزاییک به خاطر شکل گیری مکتب باهاوس و هنر مدرن، جایگاه جدیدی یافت: استفاده در طراحی داخلی، نماهای شهری، ایستگاههای مترو و فضاهای عمومی. این هنر حالا نه فقط برای تزئین، بلکه برای بیان مفاهیم اجتماعی، فرهنگی و زیستمحیطی بهکار میرود.
در قرن بیستویکم، موزاییککاری مرزهای خود را پشت سر گذاشته و به زبانی جهانی برای بازآفرینی فضاهای عمومی بدل شده است.در شهرهای نیویورک، پاریس، استانبول و توکیو، هنرمندان با استفاده از تکنولوژیهای نو و مواد بازیافتی، آثار عظیم موزاییکی خلق کردهاند که در ایستگاههای مترو، پارکها و دیوارههای شهری نصب شدهاند.در ایران نیز در سالهای اخیر، پروژههایی برای احیای موزاییک کاری سنتی در فضاهای شهری آغاز شده است؛ از جمله در شهرهایی مانند شیراز، اصفهان و تبریز که سابقهی دیرینهای در هنر کاشی و معرق دارند.
هنر موزاییک در عصر فناوریهای نو، مسیر تازهای از ترکیب سنت و نوآوری را آغاز کرده است.امروز هنرمندان با بهرهگیری از چاپ سهبعدی، نرمافزارهای طراحی دیجیتال و مصالح بازیافتی، آثاری میآفرینند که هم یادآور شکوه گذشتهاند و هم پاسخگوی نیازهای زیباییشناختی جهان مدرن.
در پروژههای معاصر، بهویژه در طراحی شهری پایدار، از شیشههای بازیافتی، سرامیکهای زیستتخریبپذیر و حتی رزینهای هوشمند برای خلق موزاییکهای مقاوم و دوستدار محیطزیست استفاده میشود. این رویکرد تازه، نشان میدهد موزاییک دیگر تنها تزیینی تاریخی نیست؛ بلکه رسانهای خلاق برای بازاندیشی رابطهی هنر، فناوری و پایداری زیستمحیطی است.
به نظر میرسد آیندهی موزاییک کاری، بهجای جدایی از سنت، در تداوم هوشمندانهی آن نهفته است. جایی که دست هنرمند، اندیشهی طراح و توان فناوری، تصویری نو از یکی از کهنترین هنرهای جهان میسازند.
اگر به زیبایی و معنا در معماری علاقهمندید، دنیای موزاییک کاری یکی از الهامبخشترین مسیرها برای شناخت روح هنر ایرانی است. در کنار شناخت این هنر، پیشنهاد میکنیم نگاهی هم به دیگر نوشتههای معماری و سایر هنرهای دستی در «دستی بر ایران» بیندازید.هر قطعه از این هنرها، تکهای از هویت فرهنگی ماست که با شناخت و حمایت از آن، میتوانیم در حفظ میراث نیاکانمان سهیم باشیم.
در این بخش به پرسشهای متداول دربارهی موزاییککاری سنتی ایران پاسخ دادهایم. اگر سوال دیگری دارید، میتوانید در بخش دیدگاههای همین پست آن را با ما در میان بگذارید.
🏛️قدیمیترین موزاییککاری جهان در کاوشهای باستانشناسی شهر اور در بینالنهرین کشف شده است.
🕰️از دوران ساسانیان، نمونههایی از موزاییککاری در کاخها و معابد بیشاپور دیده میشود و ریشههای آن حتی به دوران پیش از ساسانی نیز برمیگردد.
🏗️ایوان موزاییکی غربی بیشاپور در استان فارس از شاهکارهای معماری ساسانی است که کف آن با طرحهای گل و گیاه و نقوش هندسی تزیین شده است.
🎨در موزاییککاری رومی از سنگ و شیشههای رنگی با طرحهای انسانی و اسطورهای استفاده میشد، اما در معماری اسلامی کاشیهای رنگی و نقوش هندسی و اسلیمی جای آن را گرفتند.
🧱در کاشیکاری، طرحها روی سطح کاشی نقش میگیرند؛ اما در موزاییککاری طرح با کنار هم چیدن قطعات کوچک سنگ، شیشه یا کاشی ساخته میشود.
⚒️از سنگهای طبیعی، شیشههای رنگی، سفال، مرمر، سرامیک و حتی چوب برای ساخت موزاییک استفاده میشود.
🧩قطعات کوچک مواد با دقت بریده شده و روی بستری از ملات یا سیمان طبق طرح از پیش طراحیشده چیده میشوند تا نقش یا تصویر نهایی شکل گیرد.
📍شهرهایی مانند اصفهان، شیراز، کرمان و کاشان از مراکز تاریخی و مهم هنر موزاییککاری ایران هستند.
🏠بله، در بسیاری از مساجد، بناهای تاریخی مرمتشده و حتی دکوراسیون داخلی مدرن از طرحهای الهامگرفته از موزاییک سنتی استفاده میشود.
🌺طرحهای گل و بوته، هندسی، شمسه، نقوش اسلیمی و حیوانات اسطورهای از پرکاربردترین طرحها در هنر موزاییک ایرانی هستند.
🧿در معرق از قطعات بزرگتر و دقیقتر کاشی یا چوب استفاده میشود، در حالیکه موزاییک از تکههای کوچکتر و رنگارنگ تشکیل میشود.
🏺در گذشته از این هنر برای تزیین کف کاخها، دیوار معابد، حمامها و بناهای مذهبی استفاده میشد.
🌍نمونههایی از موزاییکهای ساسانی و اسلامی ایران در موزه لوور پاریس، موزه ملی ایران و موزه متروپولیتن نیویورک نگهداری میشوند.
بشقابهای آبی، سفید و رنگی در آثار شافعی همچون ظرفهایی از گذشته، نشانههایی پنهان از زیبایی و پاکی را در خود نهفته دارند. او در ذهن و خیال خود به جستوجوی این نشانهها رفته است؛ نشانههایی که گاه از اندوه، حسرت و سکوتی قدیمی سخن میگویند.
سریالهای تاریخی کارکردی دوگانه دارند؛ از یک سو تاریخ را از زبان شخصیتها و روایتها زنده میکنند و از سوی دیگر میراثفرهنگی و معماری را احیا میکنند.
اپرای عروسکی «حافظ» به نویسندگی، طراحی و کارگردانی بهروز غریبپور از ۲۵ آبان ماه در تالار فردوسی روی صحنه میرود.
رئیس مرکز سیمافیلم با اعلام این خبر که سریال «شیش ماهه» ۱۷ قسمتی است گفت: اگر این سریال به صورت شبانه پخش شود، پخش آن حدود یک ماه طول میکشد و اگر پنجشنبهها و جمعهها پخش شود دو ماه روی آنتن است.
Δ