«رگ زیر دندان» دومین مجموعه داستان کوتاه محمدامین کاملی نویسنده خوزستانی است که در نشر الیما به چاپ رسیده است.
به گزارش میراث آریا، نخستین کتاب نویسنده، مجموعه داستانی است با نام «ایستگاهی روی طول موج بلند» که شش داستان کوتاه با نامهای «اپرای کارمینا بورانا»، « ایستگاهی روی طول موج بلند»، «در جایی که اسکیموی پیر میمیرد»، «حمام ارمنیها»، «سه قاپ» و «نیامده در تابوت» را دربرگرفته است.
آدمهای مجموعه نخست همه به شکلی زخمی و تنها هستند. آنها با پوشیدن رخت و لباسی نو، در قامت قربانی و طردشدگانی که داعیه قهرمانی دارند به جهان داستانهای دومین مجموعه «رگ زیر دندان» راه یافتهاند و چهار داستان نیمهبلند را با نامهای «همزاد گرگ و میش»، «رگ زیر دندان»، «پیاده میان خانههای سیاه و سفید» و «گزارش جنایت کوچه بهاران» خانه خود کردهاند.
آدمها در هر یک از چهار داستان خلقوخو و ویژگیهای خاص خود را دارند اما گویی همه در یک جهان داستانی سایه و همزاد یکدیگر هستند. آدمهایی که گاه تاب و تحمل سایه خود را ندارند با او دست به یقه میشوند، چاقو زیر گلویش میگذارند، او را میکشند تا خود زنده بمانند. گاهی برای پوشاندن حس حقارت و طردشدگیشان قاپ قهرمانی را از همزاد خود میدزدند تا در شمایل یک قهرمان بر صحنه زاده شوند و از نو دیده شوند.
محمدامین کاملی متولد ۱۳۶۱ داستاننویسی را با شرکت در جلسات انجمن قلم شهرزاد اهواز و با همراهی مهدی ربی و آرش آذرپناه آغاز کرد و بعد با برگزاری نشست ادبی عصر قصه به کوشش فردین کوراوند مسیر خود را ادامه داد.
انتهای پیام/
اربعین، چهل روز پس از عاشورا، نه پایان یک ماجرا که آغاز جریانی ابدی است؛ جریانی که از دشت خونرنگ کربلا برخاست و تا ابد در قلب تاریخ میتپد. اربعین، روزی است که خورشید عشق حسین(ع) از پس پرده خون و غربت، دوباره در آسمان بشریت طلوع کرد.
آنجا که سنگهای سیاه و سفید قرهکلیسا با تاریخ و ایمان درآمیختهاند، آیینی جریان دارد که قرنهاست پایدار مانده است. زیارت ارامنه در کلیسای تادئوس مقدس نهتنها یک مراسم مذهبی، بلکه میراثی زنده از همزیستی فرهنگی در شمالغرب ایران است. این مراسم با شکوه، هر ساله در تابستان با حضور هزاران زائر برگزار میشود و روح معنویت را در فضای این کلیسای باستانی زنده میکند.
ساز دوتار، قصهگوست؛ نه با واژه، بلکه با زخمههایی که از دل تاریخ برمیآید. این ساز دو سیمی، صدایی دارد که سالهاست در کوهستانهای خراسان و دشتهای ترکمنستان طنینانداز است. برای مردمانش، دوتار تنها یک ابزار موسیقی نیست؛ زبان خاطرهها، روایت اسطورهها و همراه لحظههای تنهایی است.
هر سازی که از دل تاریخ برمیخیزد، حامل یک فرهنگ است؛ و کمانچه، ساز قصهگوی ایران است. قرنها پیش، صدای کمانچه در تالارهای دربار صفوی و قاجار طنینانداز بود؛ سازی که نهتنها روح موسیقی سنتی ایرانی را شکل داد، بلکه در کنار آواز، روایتگر داستان ملت شد. این ساز که در دسته سازهای زهی و آرشهای جای میگیرد، هنوز هم در دل موسیقی نواحی و موسیقی کلاسیک ایرانی حضوری پررنگ دارد.
Δ