یادداشت امانپور | مصرف بهینه آب، با اصلاح و تقویت خاک

مصرف بهینه آب در حوزه کشاورزی، نیازمند توجه به اصلاح و تقویت خاک است.

– اخبار اقتصادی –

به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم؛ دکتر محمدتقی امانپور از چهره‌های برجسته و از مؤسسان نهاد جهاد سازندگی است، و یکی از اثرگذارترین شخصیت‌ها در عرصه توسعه علمی و عملی کشاورزی و منابع آب در ایران به شمار می‌رود.  وی طی 14 سال، تنها فردی بود که مسئولیت معاونت آموزش و تحقیقات وزارت جهاد سازندگی را بر عهده داشت و در این جایگاه، نقشی کلیدی در نهادینه‌سازی پژوهش‌های کاربردی و توسعه فناوری‌های بومی ایفا کرد.

در دوران مدیریت او، آبخیزداری در کشور جهشی بی‌سابقه یافت؛ از جمله با راه‌اندازی 37 ایستگاه نمونه در اقلیم‌های گوناگون که الگویی علمی برای بهره‌برداری پایدار از منابع آب شد.  دکتر امانپور به‌عنوان یکی از نظریه‌پردازان توسعه پایدار کشاورزی و از مراجع فنی در حوزه مدیریت منابع آب، همواره بر پیوند میان دانش، تجربه میدانی و سیاست‌گذاری راهبردی تأکید داشته و نام او با مفهوم «جهاد علمی» در تاریخ نوسازی کشاورزی ایران گره خورده است.

نوشتار زیر، بخش دیگری از سلسله‌یادداشت‌های او در موضوع تولید و مصرف بهینه آب است، که برای انتشار به‌صورت اختصاصی در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار گرفته است.

در همین زمینه بیشتر بخوانید

چالش آب؛ پاسخ معاون آموزش تحقیقات جهادسازندگی
فهم رایج از «آبخیزداری»، ناقص است
 اثربخشی شگفت آبخیزداری در خور و بیابانک
دستاوردهای تحول‌آفرین آبخیزداری در نائین
حل چالش آب با «بهره‌وری در مصرف آب کشاورزی»
امکان افزایش راندمان آب کشاورزی، از 40 به 85درصد
استفاده از آب‌های غیرمتعارف شور و لب‌شور و پس‌آب‌ها

مقدمه

چاره‌جویی برای مسئلهٔ آب، تاکنون در پنج یادداشت پی‌گیری شده و راهکارهایی در زمینهٔ مشارکت مردمی مورد بررسی قرار گرفته است؛ از جمله:

این‌که چگونه با بهره‌گیری از آبخیزداری، می‌توان تا یکصد میلیارد مترمکعب آب جدید تأمین کرد؛
چگونه راندمان مصرف آب کشاورزی، با روش آبیاری زیرسطحی و استفاده از لوله‌های سفالیِ تراوا، از حدود 40 درصد به 85 درصد افزایش یابد؛
چگونه می‌توان از منابع گیاهی و جانوریِ مقاوم و پُرمحصول بهره برد؛
و نیز در یادداشت پنجم، چگونگی تولید محصولات کشاورزی در ماشین، به‌جای مزرعه، بررسی شده است.

اکنون، یادداشت ششم در نظر دارد با ارائهٔ راهکاری آسان، نوآورانه، و قابل ترویج فوری در سراسر کشور، این‌بار از مسیر غنی‌سازی و فرآوری خاک، گامی دیگر در مسیر چاره‌جویی بحران آب را معرفی کند.

وضع موجود

مصرف سالیانهٔ 85 میلیارد مترمکعب آب در اراضی زراعی و باغیِ کشاورزی، بدون توجه جدی به جنس خاک و عملکرد آن، صرف‌نظر از نوع آبیاری که راندمان آن‌ها نیز پیش‌تر بررسی شد، همچنان ادامه دارد.

درحالی‌که ویژگی‌های خاک از نظر درجهٔ قابلیت رویش (از درجهٔ یک تا چهار)، بافت (رسی یا شنی بودن)، میزان شوری یا قلیاییت، حجم و عمق خاک، موقعیت قرارگیری در دشت‌های مسطح یا اراضی شیبدار، نیاز به آیش سالیانه، و نیز نوع خاصی از خاک‌ورزی و مکانیزاسیون موردنیاز برای آماده‌سازی جهت کاشت، هریک به‌تنهایی تأثیر بسزایی در اثربخشی و بهره‌وری تولید دارند.

توجه به این مؤلفه‌ها، به‌ویژه در ابعاد اجرایی و عملیاتی، می‌تواند به‌گونه‌ای مؤثر تا 30 تا 50 درصد در کمیت و کیفیت تولید، تغییر و تحول ایجاد کند.

بااین‌حال، متأسفانه نه ساختار رسمی و متولیان دولتی بخش کشاورزی توان آموزش و تأمین لوازم مکانیزاسیون پیشرفته را دارند، و نه بخش خصوصی چنین ظرفیتی را برای ارائهٔ خدمات کاشت، داشت و برداشت در اختیار گرفته است.

کشاورزان در این میان، تنها و سرگردان، با امکاناتی اندک باقی مانده‌اند و اغلب مشمول این فرمایش معصوم می‌شوند که: «هرکس آب و خاک در اختیار دارد ولی نتواند ثروت تولید کند و فقیر بماند، از رحمت خداوند به دور است».

چه تأسف‌بار و چه فاجعه‌آمیز خواهد بود اگر به‌واسطهٔ ناکارآمدی، از این دو نعمت بزرگ بهرهٔ کافی نبریم، نتوانیم با کسب‌وکار حلال و تولید محصول، ثروتِ مشروع تولید کنیم و همچنان در فقر و محرومیت باقی بمانیم.

با توجه به این‌که ورود به تمام ابعاد این بحث، بسیار تخصصی و فراتر از حوصلهٔ مخاطبان گرامی است، در ادامه صرفاً به چند مورد کلی و مهم اشاره خواهد شد؛

تا روشن شود چگونه می‌توانیم از همین آب و خاک، به‌درستی بهره گرفته، با غنی‌سازی خاک، چاره‌جویی چالش آب را به‌گونه‌ای‌که منجر به افزایش کمی و کیفی تولید شود، ممکن سازیم؛ و در نتیجه، فقر، بیکاری، درماندگی و ناتوانی را کاهش داده، و امنیت غذائی را تأمین کنیم.

خاک‌ورزی

آماده‌سازی مناسب اراضی دیم و آبی برای تولید محصولات کشاورزی، با بهره‌گیری از آب در اختیار اعم از نزولات آسمانی یا نظام‌های آبیاری، نیازمند آموزش‌های تخصصی، کسب مهارت، و دسترسی به ابزار و تجهیزات مناسب است.

در فرض محتملی که بتوانیم «نهضتی» برای آموزش، مهارت‌آموزی و اعطای صلاحیت‌های حرفه‌ای به راه اندازیم ــ چه برای کشاورزان و بهره‌برداران، و چه برای شرکت‌های خدمات حرفه‌ای کشاورزی (که جای خالی آن‌ها به‌شدت احساس می‌شود) ــ تحقق این هدف نیازمند تأمین انواع تجهیزات موردنیاز همچون تراکتور، دنباله‌بند، جلوبند و ماشین‌آلات تخصصی خواهد بود.

برای مثال، اگر بخواهیم بذر در عمق مناسب کاشته شود، به بذرکارهای «عمیق‌کار» نیاز داریم.  اگر هدف، کاشت مستقیم محصول جدید بلافاصله پس از برداشت محصول قبلی باشد، تجهیزات خاص و حرفه‌ای موردنیاز است.  همچنین برای دستیابی به حداکثر بهره‌وری از آب و خاک، باید بذرها با آفت‌کش، کودهای ارگانیک نظیر جلبک، کودهای شیمیایی میکرو و یا مواد ابرجاذب پوشش داده شوند تا رطوبت در اطراف بذر حفظ شده و بهره‌وری افزایش یابد.

مراحل «داشت» و «برداشت» نیز به ماشین‌آلات خاص خود نیاز دارند که ورود به آن در این مجال نمی‌گنجد.  نکته آن است که تأمین این خدمات نیازمند تجهیزاتی است که یا در اختیار نیست، یا خرید و اجارهٔ آن‌ها هزینه‌بر و گران‌قیمت است.

راه‌حل ساده و کاربردی، ایجاد مزیت برای تشکیل شرکت‌های خصوصی خدمات مکانیزاسیون کشاورزی است؛ شرکت‌هایی که با برخورداری از ابزار و ماشین‌آلات کارآمد، خدمات لازم را در اختیار کشاورزان قرار دهند.

برای مزیت‌آفرینی، می‌توان به این شرکت‌ها، مشروط بر آموزش کارکنان و دریافت گواهی صلاحیت حرفه‌ای، وام‌های بلندمدت از محل صندوق توسعه سرمایه‌گذاری در بخش کشاورزی اعطا کرد تا تجهیزات موردنیاز را تهیه کنند.  هم‌زمان، کشاورزان نیز می‌توانند از تسهیلات یک‌ساله برای خرید خدمت بهره‌مند شوند، به‌طوری‌که بازپرداخت وام در پایان فصل، از محل فروش محصول تولیدی صورت گیرد.

درعین‌حال، تحقق این فرایند به پشتیبانی مؤثر و مدیریت راهبردی نیاز دارد.  برای این منظور، می‌توان از ظرفیت بخش خصوصی برای تأسیس «بانک‌های ماشین‌آلات کشاورزی» در هر استان بهره گرفت.  این مراکز هم ماشین‌آلات و تجهیزات موردنیاز را به شرکت‌های خدمات مکانیزاسیون کشاورزی اجاره داده یا به‌صورت اقساطی واگذار می‌کنند، و هم مسئولیت تعمیر و نگهداری اساسی سالیانه و همچنین پشتیبانی حین عملیات را نیز بر عهده خواهند داشت.

بدون وجود چنین مراکز پشتیبان، ارائهٔ خدمات مکانیزاسیون مؤثر و تحقق «خاک‌ورزی هدفمند» تنها در حد آرزو باقی خواهد ماند.

کاهش مصرف آب با کوددهی

اگر گفته شود که با استفاده از یک کود نوآورانه می‌توان مصرف آب را در برنامهٔ متداول آبیاری تا 70 درصد کاهش داد، یا اراضی دیم و آبی را با همین میزان صرفه‌جویی، تا 70 درصد بیشتر آبیاری کرد، و به‌دنبال آن، تولید محصولات کشاورزی به‌صورت طبیعی دست‌کم 30 درصد و حداکثر 50 درصد افزایش یابد، و درعین‌حال هزینه‌های تولید نیز بین 30 تا 50 درصد کاهش پیدا کند، در نگاه اول ممکن است چنین ادعایی نامعقول یا غیرقابل‌باور به‌نظر برسد؛ اما واقعیت این است که فناوری نوآورانهٔ مذکور ــ که دارای ثبت اختراع داخلی و خارجی است ــ یک حقیقت علمی و تجربی محرز است.

ادعای کاهش مصرف آب تا این میزان، هرچند شگفت‌انگیز به‌نظر برسد، به‌قدری ارزشمند است که شناخت، تست و انجام تحقیقات ترویجی دربارهٔ آن، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است. این قبیل مطالعات، هرچند در آغاز مستلزم صرف هزینه باشد، اما پیگیری و ارزیابی آن تا رسیدن به نتایج نهایی، امری کاملاً توجیه‌پذیر است؛ چراکه اگر اثربخشی ادعاشده محقق گردد، بدون تردید تحولی بنیادین در بخش کشاورزی رقم خواهد زد.

متأسفانه ما از بسیاری ظرفیت‌ها و امکانات داخلی کشور بی‌خبریم. آیا تأسف‌بار نیست که شرکتی به‌نام «شیمی‌فلز الوند» در قزوین، بیش از 37 سال است که مادهٔ معدنی ارزشمند «پرلیت» را برای مصارف مختلف ازجمله صنعتی، دارویی و غذایی فرآوری می‌کند و این ماده ــ که یک ابرجاذب و غنی‌کنندهٔ خاک است ــ قابلیت مصرف در 18 حوزهٔ زراعی، باغی، جنگلی، مرتعی، دام، طیور و آبزیان را دارد، و درعین‌حال با قیمت ارزان قابل تولید و عرضه است، به‌طوری‌که اکنون به 22 کشور جهان، ازجمله ایالات متحده، صادر می‌شود و در سال‌های 2005 و 2018 نیز به‌عنوان تولیدکنندهٔ برتر جهانی شناخته شده است، اما در داخل کشور، نه به‌درستی شناخته شده و نه به‌عنوان پشتوانه‌ای برای افزایش راندمان تولید کشاورزی به‌کار گرفته می‌شود؟

کمترین اثر استفاده از پرلیت در اراضی کشاورزی، تبدیل خاک‌های درجه 3 و 4 به خاک‌های درجه یک است؛ آن هم برای تولید محصول با بالاترین راندمان و با کمترین میزان مصرف آب.

بااین‌حال، کود نوآورانه‌ای که موضوع این بحث است، پرلیت نیست؛ بلکه این کود، بر پایهٔ مادهٔ معدنی «زئولیت» طراحی شده است. مخترع این کود، دانشمند جوان ایرانی در یک شرکت دانش‌بنیان داخلی است. این شرکت تاکنون بیش از 50 معدن زئولیت را تنها در استان سمنان شناسایی و نزدیک به 10 معدن را آمادهٔ بهره‌برداری کرده و در حال حاضر، مواد معدنی حاصل از سه معدن را فرآوری و صادر می‌کند.

زئولیت، ماده‌ای معدنی با ویژگی‌هایی برتر از پرلیت است. این ماده، ابرجاذب و «آرام‌رهش» است؛ یعنی آب را در مرحلهٔ آبیاری جذب می‌کند، از تبخیر سطحی آن جلوگیری می‌نماید و آن را به‌تدریج در اختیار ریشه‌ها قرار می‌دهد. همچنین دارای حفره‌های میکرونی بسیار ریز است که می‌تواند نه‌تنها آب، بلکه مواد مغذی، کودهای عالی و مواد بیولوژیک را جذب و نگهداری کند و متناسب با نیاز گیاه، آن‌ها را آزاد سازد. این ماده محیط مناسبی برای فعالیت و تکثیر میکروارگانیسم‌های مفید خاک نیز فراهم می‌کند.

این کود نوآورانه که با نام تجاری «زئوپتاس» ثبت داخلی و بین‌المللی شده و با مشارکت دانشمندان داخلی و خارجی نمونه‌سازی شده است، در بیش از 40 مورد، مزیت‌آفرین است. این مزایا در هفت دستهٔ اصلی قابل تقسیم‌اند، ازجمله:

  • مقاومت در برابر تنش‌های آبی و کاهش مصرف آب؛
  • اصلاح دائمی بافت خاک؛
  • مکمل‌های کودی؛
  • اصلاح PH خاک و آب؛
  • افزایش کمی و کیفی محصولات؛
  • سم‌زدایی و افزایش ماندگاری؛
  • بهبود و ارتقاء فرآیندهای رشد محصولات کشاورزی.

این محصول، با اخذ مجوزهای لازم از مراجع ذی‌ربط، نگارش مقالات علمی داخلی و خارجی، و انجام تست‌ها و آزمایش‌های اثربخشی، آمادگی لازم برای معرفی، ترویج و ورود به زنجیرهٔ تولید را دارد.

«زئوپتاس» حاوی ترکیب متعادلی از مواد معدنی مفید نظیر سلیس، گوگرد، کلسیم، آهن، روی و سایر عناصر حیاتی است. همچنین، مواد کودی ارگانیک همچون اسیدهای آمینه، اسید هیومیک، فولومیک و میکروبیوم‌های مفید خاک نیز در آن گنجانده شده‌اند. در واقع، این محصول، یک کود جامع، مفید و مؤثر است که مهم‌ترین تأثیر آن، «مدیریت تنش آبی» و افزایش راندمان جذب و تأمین آب محسوب می‌شود. اثربخشی آن را می‌توان تا 70 درصد در کاهش مصرف آب یا افزایش بهره‌وری از منابع آبی، ارزیابی کرد. زئوپتاس دارای اثرات دائمی است و درصورت مصرف به مقدار مناسب نیاز به تکرار مجدد ندارد.

همچنین در کنار زئوپتاس، کود آلی-زیستی-معدنی با نام تجاری «زئوبیو» نیز کاربرد دارد که دارای اثرات سه تا پنج ساله است و پس از این مدت نیز نیاز به تجدید ندارد.

مصرف این کودهای نوآورانه می‌تواند اثرات زیر را در تولید محصولات کشاورزی به‌دنبال داشته باشد:

  • افزایش عملکرد در محصولات دیم، به‌ویژه گندم، و حرکت به‌سوی خودکفایی در بسیاری از محصولات با افزایش کمی و کیفی، و در نتیجه، اقتصادی‌تر شدن تولید دیم.
  • تنظیم و مدیریت دوره‌های آبیاری، همراه با کاهش مصرف آب، کاهش دفعات آبیاری و مدیریت آب صرفه‌جویی‌شده با همکاری بازار آب وزارت نیرو، با امکان فروش بخشی از آب مازاد یا استفادهٔ بهینهٔ آن برای تقویت سفره‌های آب زیرزمینی و جلوگیری از فرونشست زمین.
  • حذف دوره‌های آیش اراضی، با غنی‌سازی خاک از جنبه‌های گوناگون، ازجمله تأمین مواد ارگانیک، معدنی، میکروارگانیسم‌ها و سایر نیازهای خاک، برای دستیابی به توان رویش مناسب.
  • کاهش مصرف کود و سم، به‌واسطهٔ اثربخشی بلندمدت کود، به‌گونه‌ای‌که استفادهٔ یک‌ساله، بین 3 تا 5 سال نیاز به کوددهی مجدد را مرتفع سازد؛ امری که هم‌زمان با کاهش هزینه‌ها، افزایش عملکرد محصولات را نیز به‌دنبال خواهد داشت.
  • توسعهٔ بازارهای داخلی و خارجی، ارزآوری، اشتغال‌زایی، گسترش کسب‌وکار و در نهایت، اقتصادی‌تر شدن تولید محصولات کشاورزی. این کود با هدف کاهش مصرف آب، مقاومت در برابر تغییرات اقلیمی و مدیریت خشکسالی‌ها تولید و عرضه شده است.

عملیات مکانیکی و بیولوژیک در اراضی بیابانی

به‌صورت متداول، کشاورزان در مرحله کاشت، اراضی کشاورزی را با انواع ابزارها و با کیفیت و کمیت‌های متفاوت شخم می‌زنند. این شخم‌زنی اعم است از ایجاد شیار، برگردان خاک یا ایجاد پشته‌های کوتاه. در روش‌های نوین کاشت مستقیم، صرفاً بذرکاری پس از برداشت محصول قبلی و بدون تغییر عمده در سطح، عمق یا بافت خاک صورت می‌گیرد که اصطلاحاً خاک‌ورزی نامیده می‌شود.

اما این دانش لازم است، به‌ویژه با محوریت موضوع آب، تدوین و ترویج شود. زیرا عملیات خاک‌ورزی حرفه‌ای می‌تواند باعث افزایش نفوذ آب به عمق خاک، کاهش تبخیر، افزایش راندمان مصرف آب، مدیریت روان‌آب و کنترل فرسایش شود. دستاوردهای دیگری نیز دارد که می‌تواند تا 30 درصد بهره‌وری در مصرف آب در فرایند تولید ایجاد کند. این امر همچنین به‌گونه‌ای به بهبود کیفیت محصول کمک می‌کند.

در عین حال، به‌صورت ویژه نوع خاصی از خاک‌ورزی نیز در فرایندهای عملیات آبخیزداری تحت عنوان اقدامات مکانیکی صورت می‌گیرد. ازجمله ایجاد شیار در پهنه‌های آبخیز در خطوط تراز (پهنه حوضه‌های آبخیز) و عمود بر خط بزرگترین شیب، با فواصل متناسب با توپوگرافی زمین و جنس خاک؛ یا پلکانی نمودن پهنه آبخیز.

هدف محوری این اقدامات، حفاظت خاک و آب، فراهم کردن نفوذ آب به لایه‌های زیرین، تغذیه سفره‌های آب زیرزمینی و تولید آب است. این اقدامات عمدتاً در بخش بالا‌دست و میانی حوضه‌ها اجرا می‌شود. همچنین مدیریت و پخش سیلاب‌ها بر عرصه آبرفت‌های درشت‌دانه که به «آبخوان‌داری» معروف شده، از همین دست و شناخته‌شده می‌باشد و جزئی از عملیات آبخیزداری و آبخوان‌داری است.
همانگونه که در یادداشت اول آمده، این عملیات می‌تواند تا یکصد میلیارد متر مکعب آب جدید تولید کند.

اما در حوضه‌های پائین‌دست آبخیز، به‌ویژه در مناطق بیابانی که میزان بارندگی اندک است و اراضی شیب بسیار کمی دارند، وضعیت متفاوت است. نزولات عمدتاً بدون آنکه جاری شوند، پس از مدتی تبخیر می‌شوند. اگر هم در شیارهای کوچک جاری شوند، کمی آن‌طرف‌تر تبخیر می‌شوند.

برای این مناطق، راهکاری نوآورانه برای عملیات مکانیکی آبخیزداری پیشنهاد شده است. سازمان فائو نیز دوره‌های آموزشی در این زمینه را برای کارآموزان بخش کشاورزی ایران در چند مورد ارائه نموده است که ذکر آن در موضوع حل چالش آب بی‌مناسبت نیست.

در این روش، در اراضی بیابانی مسطح و کم‌شیب، با استفاده از غلطک‌های مناسب، اراضی به‌گونه‌ای کوبیده می‌شوند که به‌صورت پشته‌های فشرده کم‌شیب درآیند. نزولات به سمت شیارهای دو طرف این پشته‌ها هدایت می‌شوند. این شیارها توسط چرخ‌های تراکتور یا ابزار مناسب دیگر ایجاد شده و به اندازه کافی آب دریافت می‌کنند.

آنگاه هر یک از شیارها (که از دو طرف آب دریافت می‌کنند) به یک عرصه مناسب برای تولید علوفه، کشت درختچه‌های گز و سیاه‌داغ و در مواردی، کاشت گونه‌های درختی مقاوم به خشکی همچون اکالیپتوس تبدیل می‌شوند. همچنین می‌توانند برای تولید برنامه‌ریزی شده خارشتر، استبرق یا گونه‌های زراعی چندساله همچون میس‌کانتوس مورد استفاده قرار گیرند. کشت میس‌کانتوس برای تولید علوفه یا مواد اولیه سوخت زیستی به‌ویژه در آمریکا مرسوم شده است.

لذا این رویکرد می‌تواند در وسعتی به گستره 20 تا 30 میلیون هکتار از اراضی بیابانی که نزولات به‌سرعت تبخیر می‌شود، کم‌باران است و هیچ امید و انتظاری به تولید محصولات کشاورزی نمی‌باشد، امکان تولیدات مناسب زراعی و باغی را فراهم کند. همچنین امکان ترکیب آنها با رویکرد اگروفارستری و به‌ویژه با کاشت درختان بنه و درختچه‌های استبرق در فواصل مناسب، برای ایجاد رویشگاه‌های صنعتی بنه و استبرق وجود دارد. این روش به‌گونه‌ای بدون تأمین آب اضافی، تولید محصولات کشاورزی در عرصه بیابانی را ممکن می‌سازد که یک تحول غیرمنتظره و ارزشمند است.

این رویکرد امکان تولید در مناطق بیابانی را فراهم می‌کند، و همچنین به‌گونه‌ای تغییرات زیست‌محیطی در اکوسیستم ایجاد کرده که خود منجر به افزایش نزولات و بارش‌ها می‌شود. با توجه به انجام اقدامات برای مدیریت و بهره‌برداری کارآمد از نزولات، تزریق تدریجی سفره‌های آب زیرزمینی نیز ممکن و قابل دستیابی می‌شود. در نتیجه، اکوسیستم‌های اقتصادی جدیدی خلق می‌شود.

در همین عرصه‌ها، استفاده از کود نوآورانه‌ای که توان جذب آب و جلوگیری از تبخیر دارد و با آرام‌رهش نمودن همین نزولات اندک، همه انتظارات ما را برای تأمین آب در بیابان و چاره‌جوئی چالش آب فراهم می‌کند، نیز می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد. این ترکیب به سهم خود و به‌صورت معجزه‌آسا می‌تواند تمدن‌های بیابانی را خلق کند.

کاشت محصول در شنزارهای رملی

اراضی بیابانی پوشیده از تپه‌های شن روان، قطعاً قابلیت تولید محصول نداشته و در تأمین آب برای کشت و کار نمی‌توانند نقش‌آفرینی کنند.

یک تجربه موفق در اهواز، در مسیر جاده اهواز به رامشیر (حدود کیلومتر 50) و در دهه 60 انجام شد که منجر به یک تحول معجزه‌آسا برای تبدیل اراضی رملی به اراضی مرتعی پرمحصول گردید. دامپروران و کشاورزانی که از این مرتع پربرکت استفاده می‌کردند، آن را به نام «جنگل جهاد» می‌شناختند؛ جنگلی با علوفه‌هایی به ارتفاع یک متر و بیشتر، روییده از یک بستر پیوسته متراکم گیاهی سبزرنگ. جنگل جهاد محصول یک نوآوری بود که متأسفانه بعداً با غفلت و بی‌توجهی، نابود شد و به همان تپه‌های رملی (که منشأ گرد و خاک بود) تبدیل گردید.

دستاورد مذکور در حقیقت با پوشش‌دهی تپه‌های رملی با مالچ نفتی (که در خوزستان و اهواز فراوان یافت می‌شود) و سپس بذرپاشی ارزن وحشی یا پانی کم محقق شده بود و منطقه را به رویشگاه تبدیل کرد.

ساقه‌های ارزن‌ها رطوبت هوای شرجی را جذب نموده و به قطرات آب برای آبیاری ریشه‌ها، به بستر مالچ‌پاشی شده نازل می‌کردند و رویش اعجاب‌آور مذکور ایجاد می‌شد.

اقدام مشابهی در یک ایستگاه تحقیقات کشاورزی در غرب کرخه (در مجاورت روستای خرج) نیز اجرا شد که با اندک تفاوت، اما با دستاوردهای مهم‌تری همراه بود؛ و آن کاشت اوکالیپتوس در اراضی رملی در غرب کرخه و سپس کاشت هندوانه در زیرآشکوب درختان بود. این فرایند نیز با جذب رطوبت هوا و جذب منابع آبی جمع‌آوری شده در زیر رمل‌ها محقق شده بود.

لذا یک راهکار کارآمد برای چاره‌جویی چالش آب، استفاده کارآمد از روش‌های جذب رطوبت هوا و استفاده مناسب و بهینه از رطوبت زیر شنزارها می‌باشد. همین رویکرد در بیابان‌های آران و بیدگل کاشان، در نقطه‌ای که «چاه عروس» نامیده می‌شود، آغازگر احداث نخلستان در وسط تپه‌های رملی شده است. اگرچه عرصه نخلستان نوآورانۀ مذکور فعلاً حدود 20 هکتار است، اما اگر گفته شود ده‌ها هزار هکتار ظرفیت توسعه دارد، یک نظریه‌پردازی نزدیک به حقیقت است. ناگفته نماند که چاه عروس در وسط بیابان‌های آران و بیدگل کاشان، اکنون به یک منطقه گردشگری بین‌المللی تبدیل شده و بازدیدکننده خارجی فراوانی دارد؛ یک تمدن بیابانی در وسط رمل‌ها و شنزارها.

کشت طبقاتی زیرزمینی

ادعا شده که خاک اراضی کشاورزی صرفاً قابلیت تولید سطحی ندارد، بلکه تولید عمقی نیز قابل تحقق است؛ آن‌هم برای محصولات غده‌ای مثل سیب‌زمینی، شلغم، چغندر و امثال آن. در این روش، مثلاً در زمین و در عمق یک متری، غده سیب‌زمینی همراه با کود و خاک مناسب کاشته شده و آبیاری می‌شود. سپس با بالا آمدن ساقه و پس از خاک‌دهی، مجدداً غده دیگری کاشته می‌شود. ساقه جدید و ساقه قدیمی تیمار شده و حفظ می‌شوند و غده دیگری کاشته می‌شود. تعداد طبقات می‌تواند در تجربه، متناسب با نوع خاک و محصول، از 3 تا 5 طبقه و بیشتر باشد؛ آن‌هم در این فرآیند که باید با حوصله انجام شود.

نوبت به یک ادعای دیگر می‌رسد: پس از اطمینان از زایش و رشد غده‌ها به وزن مورد نظر، می‌توان روی بدنه ساقه‌ها، محصولات سیفی همچون گوجه، خیار، کدو، بادمجان، هندوانه و خربزه پیوند زده شود.
این ادعا قابل راستی‌آزمایی و تحقیق و توسعه است. اما گزارش‌های فراوانی در مورد تولید در اراضی پوشیده از خارشتر و پیوند زدن سیفی‌جات به بدنه آن شنیده شده است. در هر سطحی از حقیقت که باشد، این گزارش‌ها بیانگر بخش دیگری از ظرفیت اراضی هستند؛ ظرفیتی که نشان می‌دهد چقدر اراضی عرصه‌های مرتعی و بیابانی، بدون هیچ‌گونه توقع برای تأمین آب یا تأمین آب اضافی، توان تولید دارند.

جمع‌بندی

آنچه بیش از باور به این ظرفیت‌ها اهمیت دارد، بی‌توجهی دست‌اندرکاران به این ظرفیت‌های ارزشمند، فراوان و در اختیار طبیعت و زمین و خاک و آب است. چالش آب، در حقیقت چالش فقدان مدیریت کارآمد آب در تولید و مصرف بهینه است، نه در کمبود آب. کمبود واقعی، کمبود همت، آرمان‌خواهی، خلق و به‌کارگیری کارآمد فناوری و عدم ساختارسازی برای ایجاد هم‌افزایی و توانمندسازی کشاورزان و تولیدکنندگان است که ان‌شاءالله باید چاره‌جویی کارآمد بشود.

خاک را دریابیم و به آن احترام بگذاریم. ظرفیت‌های آن را برای حل چالش‌ها بشناسیم؛ به‌ویژه ظرفیت و قابلیت‌های خاک برای چاره‌جویی چالش آب. یا علی گفتیم و کار آغاز شد. نباید منتظر ناجی باشیم. ناجی واقعی، ذکر یا علی و تکیه دادن دست به زانو و بلند شدن و بکارگیری علم و فن‌آوری روزآمد و نوآورانه است. غفلت در استفاده کارآمد از این ظرفیت‌ها حتماً به پاسخگویی نیاز دارد؛ آنجا که خداوند در آیۀ 24 سورۀ صافات می‌فرماید: «وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَّسْئُولُونَ» (آنها را نگه دارید، چون آنها مسئول هستند. حق عبور ندارند). آنها در انجام وظایف و مسئولیت‌های روشن و آشکار، بی‌توجه و غافل بودند. آنها به ایستگاه آخر رسیده‌اند برای پاسخگویی و مجازات.

انتهای پیام/