هفت بهارنارنج؛ تماشای عاشقی در میانه‌ تلالو طلوع شمسی اسطوره‌ای و طلعتی افسانه‌ای

فیلم سینمایی عاشقانه «هفت بهارنارنج» ساخته فرشاد گل‌سفیدی با بازی علی نصیریان، لادن مستوفی، فرهاد آییش، سارا رسول‌زاده و هومن حاجی‌عبدالهی این روزها در بخش سینما آنلاین پلتفرم فیلم‌نت در حال اکران است.

شیوا خالدنژاد، دکترای فلسفه و استاد دانشگاه در یادداشتی درباره فیلم «هفت بهارنارنج» نوشت: «قصه از جایی آغاز شد که عطای بهار و عطر نارنج نیت کردند به پیمودن هفت وادی عشق و به هر وادی بوی خوش بهارنارج را کاشتند در دل هر صاحب طلبی که دل به سوی نور داشت. 

تماشای عاشقانگی لطف کمی نبوده و نیست برای باخبرانی که تجربه‌ای هر چند اندک از آن بسیار را دارند و چه شیرین منظری تماشای این بسیار عاشقی در میانه‌ تلالو طلوع شمسی اسطوره‌ای و طلعتی افسانه‌ای؛ و بسزا این که افسانه و اسطوره‌ای نه به مراد داستان‌سرایی‌هایی که پایی بر زمین ندارند، بسا به این مطلوب که همه‌ آن چه می‌شود در دل‌های جمع زمینیان از عشق آرزو داشت به یک دل جمع است در وجود استادِ طلب و چه خوش که عیان شود، آشکار کند خود را تا شمیم عاشقانگی بپیچد و ببویند و نفس بکشند آن را به یکسر مشرفان و مخبران و… ولو بی‌خبران، حتی دریغی نیست از آن به پیش شاگرد ادبیاتی حشم‌فروش و طبیبی بیمار و حتی پیرانه‌سری که هوسی دوباره کند عاشقی را، هر چند عبث که عشق خود پس می‌زند هر وسوسه‌ای را… عشق را در فرتاش استادی بصیر و نصیری به تماشا می‌نشینیم که مستوفی نیمی است که خود تمام است و سوی دیگرِ این یگانگی، تمامی دیگر را می‌نگریم که در بستری سپید در کرانه‌ پنجره‌ای رو به سوی ازل و ابد در قامتی نا ایستاده، آرام و خاموش، هیاهویی به پاکرده است به قدر فراموشی پیش و بعد این عالم. 

القصه، عجبی نیست که تیماردار و تماشاچی این عاشقانگی از سر ذوق و شور، شوریده سر در دام افتد و گرفتار آید، که گرفتاری در عشق، عینِ گرفتاری در گرفتاری است و چه بسا که در این میان صواب و ناصواب در طیفی از نقش‌های فریبنده گم شود، اما خوش خبری است که در نهایت عشق راستین، به هر جا و به هر دل و به هر روی، در جامه و چارقد سپید و با توشه‌ای پر از گل‌های بهارنارنج به داد خواهد رسید، حتی اگر این توشه برای رفتن و گذشتن باشد. 

با سخاوتی به جا، در وادیِ فرجام، استادِ شیدا و شیفته سخاوتمندانه در قابی افسونگر اجازه‌ درآمدن به دالانی را به ما می‌دهد که چون روح عشق در آن جاری است ابایی ندارد از لمس سکوت و سکون و اغمای همه‌ آن چه که هوشیار است در آن و خود با موهبت فراموشی به ساخت و ساز عشق مشغول است و شمیم عشق را در مطبخ و در خانه و در چهارچوب دری به انتظارِ دربایسته‌های روزگار ساری می‌کند. رو به گذشته، آینده را رقم می‌زند که عین «در حال» بودن است، عین همین «آن» است و در راه چینه‌ها و راه روها و میز دو نفره و صندلی تک نفره، در خوانش شعری کوتاه و میان جدول‌های متقاطع و بر روی تخته‌ فراموشی آن را می‌کشد و می‌کشاند ما را با خود به همین سادگی و به همین پیچیدگی، به همین آسانی و به این اندازه دشوار؛ جمع اضدادی است محفل عاشقانه و برای در شگفت بودن از آن همین بس که نشان دارش می‌تواند گره‌ای باشد بر سر درختی! 

تمام این تجربیات را همنشین می‌شویم با میزبانان این تجربه به صرف هفت نارنج که بهارنارنج بودن را پشت سرگذاشته‌اند و منت دار این میهمانی هستیم چرا که صاحبان این بزم در عین پذیرایی از ما از خود نگذشتند، با خود و با هم ماندند این امکان زیستن را قدر دانستند و ذوق تماشای عشق را که صرف عاشقانگی در هر قدمت و قامتی زیبا مهیا کردند، که تمام نشد این عاشقانگی، که خود این خاصیت عشق است که تمامی ندارد و ذوق‌انگیزتر که فرصتی به دست دادند تا مال خود کنیم این عاشقانگی را و بر بلندای زندگانی بنشینیم و احضار کنیم غایبان روزگارمان را…»

هفت بهارنارنج؛ تماشای عاشقی در میانه‌ تلالو طلوع شمسی اسطوره‌ای و طلعتی افسانه‌ای

«هفت بهارنارنج» را می‌توان در بخش سینما آنلاین پلتفرم فیلم نت به تماشا نشست.

انتهای پیام/