هیچ بنایی در ایران نیست که چنین نجوا کند: «من آغازگر تاریخم«. آرامگاه کوروش نه فقط یک مقبره، که یادمانی است از اندیشهای که برای نخستینبار، آزادی و کرامت انسان را معنا کرد. این اثر شکوهمند، بخشی از مجموعه پاسارگاد است؛ همان جایی که در ۵۵۰ پیش از میلاد، کوروش بزرگ مسیر جهان را تغییر داد.
هر سنگ این آرامگاه، روایتی است از شکوه امپراتوری هخامنشی و انسانی که مفهوم فرمانروایی را با عدالت پیوند زد. اگر میخواهید فراتر از یک بنا، فلسفه و تاریخی را کشف کنید که در فهرست آثار ایران در یونسکو ثبت شده، با این مطلب از دستی بر ایران همراه شوید؛ سفری به قلب اندیشهای که جهان مدرن هنوز وامدار آن است.
اسکندر چون به آرامگاه کوروش رسید، آن را بزرگ داشت و دستور داد تا به حال نخست بازآورند؛ زیرا که کوروش، شاهی بود که مردمان را به عدل نگاه میداشت. -آریان مورخ یونانی (آناباسیس اسکندر)
اسکندر چون به آرامگاه کوروش رسید، آن را بزرگ داشت و دستور داد تا به حال نخست بازآورند؛ زیرا که کوروش، شاهی بود که مردمان را به عدل نگاه میداشت.
-آریان مورخ یونانی (آناباسیس اسکندر)
مقبرهی کوروش و مجموعهی پاسارگاد در استان فارس و در نزدیکی شهر شیراز قرار دارد. برای آشنایی با موقعیت مکانی پاسارگاد جهت بازدید از این بنای تاریخی، از لوکیشن زیر استفاده کنید:
ایشتوویگو یا آستیاگ، آخرین پادشاه مادها در شمال غرب ایران کنونی، بر قوم ماد حکومت میکرد. او حاکمی ستمگر بود که مادها را به جان آورده و از زندگی ناامید کرده بود و آنان چارهای برای خود متصور نبودند، جز در انتظار یک منجی بودن. در همین زمان، کوروش دوم پادشاه انشان بود. به عقیدهی برخی مورخان، کوروش دوم فرزند ماندانا و نوهی ایشتوویگو است. البته برخی این را تنها نقلقولی سیاسی میدادند که سعی میکند او را نیمی مادی بنمایاند تا در نظر مردم ماد پذیرفتهتر باشد.
کوروش دوم در دشت مرغاب با پدربزرگ خود جنگید و او را شکست داد. همین پیروزی، سنگ بنای اتحاد مادها و پارسیان و شکلگیری امپراتوری باشکوه هخامنشی شد.
کوروش کبیر، حکومت دیرپای هخامنشی را پایهگذاری کرد و بسیاری از کشورها و گروههای قومی دیگر را زیر پرچم امپراتوری پارسیان آورد تا در صلح با هم زندگی کنند.
کوروش، اولین شخصیت در تاریخ جهان است که به او لقب «کبیر» دادهاند. او برای نخستین بار یک حکومت مرکزی یکپارچه و قوی در فلات ایران برقرار ساخت. یکی از مهمترین سیاستهایی که او بر آن تأکید میکرد، تحمل باورها، سنتها و اندیشههای مختلف بود.
او هرگز کسی را مجبور نکرد تا آنچه را باور دارد، برای همرنگشدن با دیگران تغییر دهد. در نظام حکومتی او، کشور به بخشهایی تقسیم شد که به هر بخش «ساتراپی» میگفتند. گروههای مختلف مردم بدون آنکه فشار مذهبی و فرهنگی یا هرگونه تبعیضی حس کنند، در کنار هم در ساتراپیها زندگی میکردند.
بعد از آنکه کوروش در جنگ پیروز شد، تصمیم گرفت در جایی که ایشتوویگو شکست خورده بود، شهری بسازد و نام آن را پارسکده یا پاسارگاد بگذارد، بهمعنای جایی که پارسیان زندگی میکنند.
کوروش کبیر شهری ساخت که در آن، هنر و معماری هخامنشیان نمایان شد و باغهای ایرانی نیز برای اولین بار طرحریزی شدند. دشت مرغاب در زمان ساخت شهر پاسارگاد، بسیار سرسبز بود. باغهای پرگل و پرندگان به این شهر زیبایی ویژه میبخشیدند. کوروش در آنجا زندگی و فرمانروایی میکرد و در همانجا نیز بعد از کشتهشدن در یک نبرد، به خاک سپرده شد.
آرامگاه کوروش در پاسارگاد، مهمترین بنای تاریخی ایران نزد کسانی است که برای پدر کشور ایران ارزش قائل هستند و به او احترام میگذارند.
کوروش کبیر پادشاهی نبود که از تخت باشکوه خود فرمانروایی کند بدون اینکه بداند چه چالشهایی ثبات کشورش را تهدید میکند. او خود بهشخصه در جنگ برابر هونهای سفید، هپتالیان، شرکت میکرد؛ زیرا آنان بزرگترین تهدید برای ملتهای متمدن بودند.
هونهای سفید از مرزهای شرقی به مردم پارس حمله میکردند. تا زمانی که هخامنشیان در ایران حکم میراندند، هونها هرگز نتوانستند از این کشور عبور کنند و همیشه در بخش شرقی متوقف میشدند. در نهایت، کوروش بزرگ در یکی از جنگهای علیه هونهای سفید، کشته شد. بعدها، هونها بهطور کامل بهسمت اروپا رفتند.
بنا بر شواهد موجود، نخستین بار در دورهی هخامنشیان این دشت را پاسارگاد نامیدند. کوروش بزرگ دشت پاسارگاد را قلب امپراتوری خود قرار داد و پایتختش را در آن بنا کرد. اولین نوشتهای که از نام پارسه استفاده کرده، مربوط به کتزیاس، پزشک مشهور یونانی است. او از خویشاوندان بقراط بود که در سال 414 پیش از میلاد به اسارت ایرانیان درآمد و در دربار هخامنشیان به مقام پزشکسالاری رسید. هرودت، تاریخنگار یونانی نیز از نام پاسارگاد استفاده کرده و در کتاب خود آورده است که پارسها به چند قبیله تقسیم میشوند؛ یکی از آنها قبیلهی پاسارگاد است. خاندان هخامنشی به همین قبیله تعلق دارند و شاهنشاهی نیز از میان آنها برخاست.
این دشت در دورههای بعد تا عهد ساسانی به همین نام شناخته میشد و پس از اسلام، به مرغاب تغییر کرد.
از نوشتهی یونانیان و نوع معماری منطبق بر سلیقهی کوروش کبیر و دیگر نشانههای موجود، چنین برمیآید که این بنا به دستور خود وی ساخته شده باشد.
در کتابها و آثار ایرانی، بسیار اندک و پراکنده دربارهی این سازهی هخامنشی سخنی گفته شده است. قدیمیترین این یادکردها در کتاب فارسنامهی ابن بلخی است:
مرغزار کلانان نزدیکی گور مادر سلیمان است؛ طول آن چهار فرسنگ اما عرض ندارد مگر اندکی. گور مادر سلیمان از سنگ بهشکل خانهای چهارسو کردهاند که هیچکس در آن خانه نتواند نگریدن.
این بنای سترگ به نام مقبرهی مادر حضرت سلیمان شناخته میشد تا اینکه در سال 1818 میلادی، سِر رابرت کر پورتر (Sir Robert Ker Porter) نویسنده، نقاش، جهانگرد و دیپلمات انگلیسی از پاسارگاد دیدن کرد و فهمید که این بنا همان آرامگاه کوروش کبیر است که نویسندگان اروپای باستان از آن نام بردهاند. او نخستین فردی است که با اطمینان کامل اعلام کرد مقبرهای که با عنوان قبر مادر سلیمان شناخته میشود، در اصل آرامگاه کوروش کبیر، پایهگذار دودمان هخامنشی است.
کلودیوس ریچ در سال 1821 دربارهی اهميت آرامگاه و شخصيت آرميده در آن چنين گفته است: «ظاهر بسیار قابل احترام این بنای سنگی بیدرنگ موجب نوعی احساس ترس همراه با کرنش و تعظیم در من شد. آگاه شدم که تاکنون درک و شناخت درستی از آن نداشتهام. ازاینرو، درحالیکه غرق در تفکر بودم، حدود یک ساعت روی پلکان بنا نشستم تا آن زمان که ماه بر فراز آن نورافشانی کرد و آن وقت بود که به خود گفتم که اینجا بیشک باید آرامگاه بهترین، مشهورترین، محترمترین و ستودنیترین پادشاه مشرقزمین باشد.»
آنچه در اولین دیدار از آرامگاه، نظر بیننده را جلب میکند، سادگی و بیپیرایگی و درعینحال شکوه و عظمت این بنای سترگ است. این یادگاریِ تاریخِ کهن 25 قرن در برابر عوامل تخریبکننده دوام آورده است و هنوز بهگرمی پذیرای گردشگران از سراسر جهان است.
آرامگاه از دو بخش تشکیل شده است: سکویی پلکانی و اتاقک آرامگاه. بلندای بنا به حدود 11 متر میرسد و از سنگهای عظیم مکعبیشکل ساخته شده است. این سنگها بدون هیچگونه ملاتی و بهوسیلهی بستهای فلزی دمچلچلهای و سرب به هم وصل شدهاند. این شیوهی اتصال سنگها در بنا، یکی از ابتکارهای هخامنشیان بوده است. متأسفانه در گذر ایام، بسیاری از بستهای دمچلچلهای بنا دزدیده شده است و همین امر به پایداری بنا آسیب وارد کرده است. گروههای مرمت ناچار شدند از سیمان و سنگهای معدن سیوند برای پرکردن شکافهای ایجادشده استفاده کنند.
پلکان بنا شش تاست. سه پلهی نخست درمجموع ارتفاعی حدود یک متر و سه پلهی بعدی ارتفاعی حدود نیم متر دارند. روی سنگ بالای در و زیر سقف شیروانی یک گل بهشکل خورشید نقر شده است که امروزه فقط نیمی از این آرایه بهصورت نیمهمحو باقی مانده است. گل 12 پر اصلی داشت و در ردیف بعد 24 پر و در ردیف بیرونی 24 پر نوکدار دیگر که تصویری شبیه خورشید را تداعی میکند. ایرانیان نام کوروش را با خورشید همردیف میدانستند و این گل نمادی از مقام روحانی و عزیز او در نزد ایرانیان است.
کف بنا با دو سنگ گران ساخته شده است. در یکی از آنها حفرههایی ایجاد شده است که گویا جستوجوگران میخواستهاند به زیر سنگها دست یابند. این حفرهها باعث فرسودگی سنگ شدهاند.
سقف مقبرهی کوروش از درون صاف و ساده، ولی از بیرون شیروانیشکل است و شیب دو طرفهی آن بهشکل عدد هشت است. برخی معتقدند پیکر کوروش در حفرهی بین سقف صاف داخلی و شیروانی قرار داده شده است. این گمانه نیز وجود دارد که هخامنشیان برای کاهش بار سازه، فضایی خالی بین سقف درونی و سقف شیبدار بام ایجاد میکردند.
آرامگاه کوروش از لحاظ شیوهی معماری و بهویژه پلان، به زیگورات چغازنبیل شباهت دارد. پوشش شیروانی سقف آن مانند معبد اورارتوها در موساسیر است و میتوان گفت معماران هخامنشی در ساخت پوشش سقف از پوشش خرپشتهای اورارتوها الهام گرفتهاند. اورارتوها قومی ساکن در شمال غرب ایران بودند. اقوام پارس در آغاز ورود به ایران در حوالی دریاچهی ارومیه ساکن شدند و اورارتوها نخستین همسایگان اقوام پارس بودند.
همانند شکلِ بنا و سبک معماری آرامگاه کوروش در هیچ نقطهی دیگر ایران و هیچیک از دیگر بناهای ایرانی یافت نمیشود؛ اما در بناهای مردم اورارتو یعنی ساکنان شمال غربی ایران در حوالی دریاچهی ارومیه دیده شده است. ازاینرو، کارشناسان نفوذ هنری مردم اورارتو بهعنوان یادبود دوران هممرزی و همسایگی پارسیان با آن قوم را در بنای این آرامگاه که از بناهای نخستین دوره هخامنشی است، بیتأثیر ندانستهاند.
تنها بنای سنگی دیگری که با معماری کاملاً مشابه آرامگاه کوروش وجود دارد، در دشا بسپر (بزپر)، جنوب شرقی کازرون قرار گرفته است. این بنای سنگی، کوچکتر از یکچهارم آرامگاه کوروش است و با نام «گوردختر» شناخته میشود. این سازه را پروفسور واندنبرگ، باستانشناس بلژیکی در سال 1339 کشف کرد و احتمالاً آرامگاه اجداد کوروش کبیر باشد.
از درون مقبرهی کوروش هیچگونه لوح و سنگنگارهای به دست نیامده است؛ اما طبق نوشتهی تاریخنگاران یونانی دو لوح در این مقبره وجود داشته است با این محتوا:
ای انسان هر که باشی از هر جا که بیایی، زیرا میدانم خواهی آمد، من کوروشم که بر پارسیان دولت وسیع را بنا کردهام؛ پس به این مشتی خاک که تن مرا میپوشاند رشک مبر.ای انسان من هستم کوروش پسر کمبوجیه، مؤسس سلطنت ایران و پادشاه تمام مشرقزمین، به این مقبرهی من رشک مبر.
دربارهی نحوهی قرارگرفتن پیکر کوروش در آرامگاه او در پاسارگاد، نظرهای مختلفی داده شده است. آریانوس در گزارش خود به تابوت طلایی درون اتاق مقبرهی کوروش اشاره میکند که پیکر او را در آن قرار داده بودند. برخی باستانشناسان نیز بر این عقیدهاند که پیکر کوروش در محوطهی بین سقف داخلی و شیروانی قرار داشته است. اشیای گرانبهایی نیز داخل ساختمان وجود داشتهاند که سربازان یونانی بخش اعظم آن را به تاراج بردهاند.
مورخان یونانی به تابوت طلایی قرارگرفته در اتاق مقبرهی کوروش اشاره کردهاند. از آرامگاه کوروش در زمانهای مختلف و از میان نقاشیهای گردشگران و سفرنامهنویسان عکسهایی به دست آمده است که نشان میدهد فضای اطراف بنای مقبرهی کوروش در ابتدا چنین خالی نبوده است. تصاویر موجود در سفرنامهها نشان میدهند که پیش از این، در اطراف آرامگاه ستونهایی وجود داشته که به احتمال زیاد، مربوط به دیگر بناهای اطراف مقبرهی کوروش بودهاند.
بهدلیل قرارگیری آرامگاه کوروش و مجموعه باستانی پاسارگاد در مرودشت شیراز، باید زمان مناسب بازدید از آن را طبق آبوهوای مرودشت مشخص کنیم. این شهر در منطقهی گرمسیری قرار دارد و در نیمهی دوم سال تا اواخر فروردین از آبوهوای مناسبی برخوردار است. بنابراین، بهتر است این فصلها را برای سفر به مرودشت و بازدید از آرامگاه کوروش انتخاب کنید.
گفتنی است که شهر مزبور در تابستان بسیار گرم میشود. بااینحال، گردشگرانی که با گرمای هوا سازگاری دارند، در این فصل از سال نیز به بازدید از آرامگاه میروند.
در اطراف آرامگاه کوروش کبیر، جاذبههای مختلفی وجود دارند که بازدید از آنها خالی از لطف نیست. برخی از این جاذبهها عبارتاند از:
یکی از جاذبههای دیدنی مهم اطراف آرامگاه کوروش، موزه پاسارگاد است که علاوه بر آثار متنوعی از دورهی هخامنشی، آثار دورهی پیش از تاریخ تا دورهی اسلامی را نیز در خود دارد. این آثار در بخشهای مختلفی از موزه شامل گالریها و گنجینه، بخش سمعیبصری و کتابخانه به نمایش گذاشته شدهاند.
موزهی پاسارگاد که مساحتی در حدود ۵هزار مترمربع را شامل میشود، از بیرون مشابه تپهای طبیعی به نظر میرسد. معمار بنا در این موزه زیرزمینی ایجاد کرده است که تمامی آثار در داخل آن قرار دارند. هدف او از این سبک معماری مخفی نگهداشتن آثار پرقدمت محوطهی پاسارگاد در این موزه بوده است.
یکی از باغهای زیبای ایرانی با معماری خاص باغ پاسارگاد است که توجه پژوهشگران و باستانشناسان بسیاری را معطوف به خود کرده است. در دورهی هخامنشیان، در داخل این باغ مجموعه کاخهایی وجود داشتند که بعدها تخریب شدند و امروزه اثری از آنها باقی نمانده است.
بنای مقبره کمبوجیه که به نامهای دیگری همچون آرامگاه کمبوجیه و زندان سلیمان نیز شناخته میشود، شباهت بسیاری به آرامگاه کوروش کبیر دارد. به نظر میرسد که این مقبره در اوایل حکومت هخامنشیان ساخته شده باشد. بهعقیدهی تعدادی از باستانشناسان، بنای مزبور در ابتدا یک آتشکده بوده و بعدها، بنای مقبره را بر روی بقایای آن ساختهاند.
این مقبره متشکل از بلوکهای سنگی است که با قرارگرفتن روی هم، به شکل برج درآمدهاند. البته، امروزه فقط یک دیوار از آن برجای مانده است که در مسیر کاخهای اختصاصی پاسارگاد و کاخ بار عام قرار دارد.
در جنوب مجموعه پاسارگاد، محوطهای به نام تنگه بلاغی یا تنگ بولاغی قرار دارد که طولی در حدود ۱۸ کیلومتر را شامل میشود. عبور رود سیوند از داخل این تنگه باعث رویش گیاهان و درختان مختلفی در اطراف آن شده که توجه گردشگران را جلب میکند. تنگهی مزبور علاوه بر طبیعت سرسبز و زیبا، محوطههای باستانی بسیاری نیز در خود جای داده است که باستانشناسان موفق به کشف آنها شدهاند. تعدادی از این محوطهها به پیش از دورهی هخامنشیان مربوط میشود و به همین دلیل، حائز اهمیتاند.
بازدیدکنندگان برای دسترسی به بنای آرامگاه، علاوه بر خودروی شخصی از قطار و تاکسی نیز استفاده میکنند. چنانچه آنها سفر با خودروی شخصی را برگزینند، ابتدا باید به شهر شیراز بروند. سپس، با واردشدن به جادهی شیراز-اصفهان و عبور از سعادتشهر، خود را به جادهای فرعی برسانند. از آنجا با ۲۰ کیلومتر رانندگی، روستایی به نام مادر سلیمان پیش رویشان قرار میگیرد.
بعد از دیدن تابلوی روستا، باید چهار کیلومتر دیگر رانندگی کنند تا به مجموعه پاسارگاد برسند. آرامگاه کوروش در این مجموعه قرار دارد. گفتنی است کل مسیر شیراز تا آرامگاه ۱۳۲ کیلومتر است.
درخور توجه است که قطار اصفهان-شیراز مسافران را تا ۵کیلومتری سعادتشهر همراهی میکند که این ایستگاه در نزدیکی پاسارگاد واقع شده است. پس از آن، مسافران با استفاده از تاکسیهای سعادتشهر به پاسارگاد، میتوانند خود را به آرامگاه مزبور برسانند.
خیر. در مجموعه پاسارگاد مومیایی عجیبی با لباسهایی به شکل زره فلزی کشف شده بود که تصور میکردند مومیایی پیکر کوروش کبیر باشد. پس از آن، خبرگزاریها و کاربران فضای مجازی خبرهایی مبنی بر تعلق مومیایی به کوروش کبیر منتشر کردند که به شایعات موجود دامن زد. آنها حتی تصاویری از مومیایی را که در داخل جعبه قرار داشت، با دیگران به اشتراک گذاشتند.
خوشبختانه، روی زره مومیایی کتیبههایی به خط میخی وجود داشت. پژوهشگران با تحلیل این کتیبهها متوجه شدند که مومیایی متعلق به کوروش کبیر نیست و خبرهای منتشرشده شایعهای بیش نبودند. پس از آن، مقامات میراث فرهنگی استان فارس نیز صحت خبرهای منتشرشده را تکذیب کردند.
گفته میشود ایرانیان نام این آرامگاه را به مقبرهی مادر سلیمان تغییر دادند تا از حملهی اعراب به ایران در قرن هفتم میلادی در امان بمانند. حتی نام روستایی که در نزدیکی آن قرار دارد، «مادر سلیمان» است.
پس از ورود اسلام به ایران، آرامگاه کوروش به نام مقبرهی مادر حضرت سلیمان شناخته و گرامی شمرده میشد. بهگفتهی منابع تاریخی، در دورهی حکومت اتابکان سعد بر شیراز، به گمان اینکه مقبرهی کوروش همان آرامگاه مادر سلیمان است، در اطراف مقبره مسجدی ساخته شد که در دورههای بعد از بین رفت.
برای ساخت این مسجد، سنگها و مصالحی از پاسارگاد برداشته و به کار برده شد. ممکن است ستونهایی که در نقاشیهای گردشگران دیده میشوند، ستونهای بازمانده از مسجد باشند. در دورهی پهلوی، این ستونها از اطراف مقبرهی کوروش برداشته شدند و مقبرهی کوروش، تنها بنای دشت مرغاب شد.
آرامگاه کوروش نخستین بار در سال ۱۳۵۰ و بهمنظور آمادهسازی بنا برای برگزاری جشنهای 2500 ساله مرمت شد. در نوبت دوم، در فاصلهی سالهای ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۷ مرمتهایی روی این بنا صورت گرفت که برخی کارشناسان به شیوهی بازسازی اعتراض کردند و آن را نادرست و آسیبزننده به اصل سازه دانستند. طی این مرمت، استخوانهایی لابهلای سنگها پیدا شد؛ اما هیچوقت مشخص نشد استخوانها متعلق به چه کسی است.
امروز، سازههای کمی از سکونتگاه باشکوه و باستانی پاسارگاد، قلب امپراتوری بزرگ هخامنشی بهجا ماندهاند.
اگرچه پادشاهان بعدی هخامنشی شهرهای دیگری را بهعنوان پایتخت خود انتخاب میکردند، همگی پیش از نشستن بر تخت، به پاسارگاد میآمدند تا ضمن ادای احترام به بنیانگذار کشور خود، مراسم تاجگذاری را در آرامگاه او برگزار کنند.
بازدید از آرامگاه کوروش در پاسارگاد، بازماندهی کاخهای هخامنشی در پاسارگاد، شما را با نحوهی شکلگیری کشور ایران، باغهای ایرانی، معماری هخامنشی و آداب و رسوم نیاکان ما آشنا میکند.
زمانی که اسکندر به سرزمین پارس حمله کرد، وارد پاسارگاد شد و این شهر را مانند تخت جمشید و سایر شهرهای بزرگ سرزمین پارس نابود کرد. ابتدا، به دلیل آنکه درختان بلند آرامگاه کوروش را احاطه کرده بودند، آنجا بهراحتی قابل پیداکردن نبود. بعد از آنکه اسکندر آرامگاه را یافت و وارد آن شد، کتیبهای را دید که روی آن نوشته بود:
«من کوروش هستم که شاهنشاهی پارس را بنیاد کردم و شاه آسیا بودم. پس به این آرامگاه بر من رشک مبر.»
گفته میشود بااینکه نگاهبانانی بر آرامگاه کوروش گمارده شده بودند، عدهای از سپاهیان یونانی به آن حمله بردند و پس از تاراج اشیای آن، به ساختمان بنا هم آسیب رساندند که البته اسکندر مقدونی دستور به مجازات این خطاکاران و بازسازی بنا داد. بیگمان، اسکندر که میخواست بهجای هخامنشیان در ایران حکومت کند، بهخوبی میدانست که باید خود را جانشین لایقی برای کوروش کبیر معرفی نماید و نشان بدهد که برای مقام او احترام قائل است.
آنچه امروز در پاسارگاد میتوان دید، عبارت است از:
کاخ اختصاصی کوروش پیش از تکمیل بنا، ویران شد. به همین دلیل، از نظر تقارن کامل نشده بود. این کاخ نقشهای مستطیلشکل با سی ستون دارد و نقشهایی در قسمت دروازهی آن حکاکی شده است.
تالار عمومی یا کاخ بارعام کوروش کبیر، بزرگترین و جادارترین ساختمان مجموعه است که برای دیدارها و مراسم رسمی از آن استفاده میشده است. این تالار هشت ستون بسیار بلند با پایههای مشکی و بدنههای سفید دارد. روی بدنهی این ستونها شیاری دیده نمیشود و سرستونهایی به شکل شیرهای شاخدار دارند.
در دوران اتابکان از این ستونها برای ساخت مسجد برداشته بودند که بعدها به جای خودشان برگردانده شدند.
کاخ شرقی آرامگاه کوروش در پاسارگاد بهعنوان اولین بنایی شناخته میشود که در قسمت شرقی شهر باستانی پاسارگاد ساخته شده است، جایی که مقامات رسمی برای دیدار پادشاه میآمدند. از این سازه مقدار کمی بهجا مانده است؛ اما سنگنگارهی مرد بالدار هنوز در این کاخ پابرجاست. در این سنگنگاره، مردی با چهار بال و تاج و ریش بهصورت نیمرخ دیده میشود. تا حدود یک قرن پیش، بالای این تختهسنگ، کتیبهای وجود داشت که کوروش در آن خود را معرفی کرده بود؛ اما امروز از آنجا برده شده است.
در ساخت این بنا از معماری تدفینی و مذهبی استفاده شده است. این بنا شبیه به بنای کعبهی زرتشت در نقش رستم، نزدیک به تخت جمشید است. امروزه تنها یک دیوار از آرامگاه کمبوجیه بهجا مانده است که به نام «زندان سلیمان» شناخته میشود.
تل تخت یا تخت سلیمان، بنایی بزرگ در بالای تپهای است که مشرف به شهر باستانی پاسارگاد است. این بنا از قرارگرفتن بلوکهای سنگی بسیار بزرگ روی هم ساخته شده است. از گیرههای فلزی برای اتصال این بلوکهای سنگی بهره بردهاند. تل تخت سطحی تخت و محکم دارد. این بنای بزرگ را ابتدا کوروش بزرگ ساخت. سپس داریوش بزرگ بخشی آجری به آن اضافه کرد که اگر به بالای تل تخت پاسارگاد برویم، قابل مشاهده است.
کاروانسرای مظفری در قرن چهاردهم میلادی با استفاده از تختهسنگهایی ساخته شد که از کاخهای آسیبدیدهی کوروش بهجا مانده بودند. کف ناهموار زمین و دیوارهای این کاروانسرا کاملاً نشان میدهند که مصالح بهکاررفته بازیافتی هستند و از ابتدا برای این بنا تهیه نشدهاند.
آنچه آرامگاه کوروش در پاسارگاد را به بنایی برای همهی زمانها و همهی ایرانیان تبدیل کرده، نام بلندآوازهی کوروش است. بدون کوروش بزرگ، سرزمین و کشوری به نام ایران وجود نداشت و ما هیچگاه از ایران سخن نمیگفتیم. او معمار نخستین این کشور است.
کوروش کمر همت بسته بود تا ملتی طبق آرمانهایش بسازد، آرمانهایی که هیچگاه تحقق پیدا نکرد و با فراز و نشیبهای تاریخی بسیاری روبهرو شد که سرنوشت ایران را تغییر داد.
انگیزه و عشق او برای ایجاد حکومتی انسانمدار و قدرتمند هنوز مورداحترام بسیار است و مردمان بسیاری را شیفتهی خود کرده است، مردمی که کوروش بزرگ را باور دارند. او پیش از آنکه حاکم قلمروها باشد، حکمران قلبهای مردم سرزمینش بود و در راه گسترش صلح و آزادی بسیار تلاش کرد. نام کوروش کبیر با دادگری و رواداری نسبتی دیرینه دارد.
امروز، آرامگاه کوروش در پاسارگاد و آثار تاریخی بهجامانده در این سایت، یک جاذبه گردشگری برای همهی جهانیان و یک بنای مهم برای ما ایرانیان است که به ما یادآوری میکند چگونه صاحب یک کشور و یک ملت شدیم.
از آرامگاه کوروش کبیر فیلمهایی در دست داریم که با مشاهدهی آنها اشتیاق شما برای بازدید بیشتر میشود. «دستی بر ایران» یکی از این فیلمها را با شما به اشتراک میگذارد.
اگر پاسخ پرسش خود را در اینجا نیافتید، در بخش دیدگاههای همین پست برای ما کامنت بگذارید و سؤالتان را مطرح کنید. ما در اسرع وقت پاسخ خواهیم داد.
📍پاسارگاد و مقبره کوروش بزرگ در فاصلهٔ حدود ۶۰ کیلومتر شمال تخت جمشید و ۱۲۰ کیلومتر شمال شیراز واقع شده و دسترسی از هر دو مقصد با خودرو در کمتر از دو ساعت امکانپذیر است.
🏛️آرامگاه کوروش در پاسارگاد به دستور خود کوروش بزرگ در دوران حکومت هخامنشی (قرن ششم پیش از میلاد) ساخته شد و از جمله نخستین نمونههای معماری سنگی آرامگاهی در تاریخ ایران محسوب میشود.
🏰سه کاخ اصلی در پاسارگاد قرار دارند:
علاوه بر اینها، آثار دیگری مانند ایوانها، ستونها و بنای آرامگاه اردشیر اول نیز در سایت قابل بازدید است.
🤫برای حفاظت از این بنای باشکوه در برابر حملات اعراب، برخی ساکنان محلی آن را مقبره مادر سلیمان نامیدند؛ زیرا احترام ویژهای برای حضرت سلیمان قائل بودند و امید داشتند بنا تخریب نشود.
⚔️هنگام فتح پاسارگاد، سربازان اسکندر برخی اشیا را غارت کردند اما خود اسکندر پس از خواندن کتیبه تاریخی داخل آرامگاه، دستور حفاظت و مرمت آن را داد تا بتواند خود را وارث مشروع کوروش و هخامنشیان معرفی کند.
در قلب خوزستان تاریخی، شهری نهفته است که با ابتکار شگفتانگیزش، جهان را به تحسین واداشته؛ سیستم هیدرولیک تاریخی شوشتر، شاهکاری که مهندسی ایرانی را به اوج رساند. این مجموعه بینظیر که در سال ۲۰۰۹ در فهرست آثار ایران در یونسکو ثبت شد، شامل سیزده سازه آبی است؛ از پلها و آببندها تا نهرهای دستکند، آسیابهای آبی و آبشارهای مصنوعی، همه در هماهنگی کامل، شبکهای ایجاد کردهاند که قرنها قبل از ظهور فناوریهای مدرن، نمونهای کمنظیر از هوشمندی و مهارت ایرانیان باستان را به نمایش گذاشت.
بادی سرد از دامنههای کوهستان میوزد، زنگ کهن کلیسا در سکوت طنینانداز میشود و سنگهای تیره، داستان هزار سال پیش را روایت میکنند. اینجا مجموعه آثار رهبانی ارامنه در شمال غربی ایران است؛ سه کلیسای تاریخی که میان قرنهای هفتم تا چهاردهم میلادی ساخته شدهاند و امروز در فهرست آثار ایران در یونسکو میدرخشند. این مجموعه شاملقرهکلیسا (تادئوس مقدس)، کلیسای استپانوس مقدس و کلیسای زور زور میشود.
محوطه میراث جهانی بیستون، یکی از شگفتانگیزترین گنجینههای تاریخی ایران و از مهمترین جاهای دیدنی کرمانشاه است؛ جایی که در دامنهی کوه سترگ بیستون، نقشبرجستهها و سنگنوشتههای باستانی هزاران سال تاریخ را روایت میکنند. این محوطه نهتنها بهخاطر ثبت در فهرست میراث جهانی یونسکو شهرت دارد، بلکه بازتابی از قدرت و شکوه تمدنهای کهن مانند مادها، هخامنشیان و ساسانیان است.
هفت قرن پیش، در میانهی دشتهای پهناور زنجان، شهری بنا شد که قرار بود پایتختی برای شکوه ایلخانیان باشد؛ و در قلب این شهر، گنبدی برخاست که امروز هنوز آسمان را میشکافد. آرامگاه سلطانیه، یکی از جاهای دیدنی زنجان و شاهکاری که در فهرست آثار ایران در یونسکو ثبت شده است، با گنبد فیروزهای عظیمش نهتنها نماد معماری ایرانی–اسلامی است، بلکه یادگاری از آرزوهای سلطانی است که میخواست تاریخ را بهگونهای دیگر بنویسد.
Δ