در میان همهی میراثهای هنر معماری سنتی ایرانی، هیچچیز بهاندازهی گچبری سنتی ایران توان بیان روح خلاق ایرانیان را ندارد. این هنر، نهتنها دیوارها و گنبدها را میآراید، بلکه بازتابی از سبک زندگی، باورهای دینی و ذوق هنرمندانهی مردمانی است که از دیرباز، با دستهایشان تاریخ را حجاری کردهاند.
راز ماندگاری گچبری، در سادگی و شگفتی این ماده است: گچ ارزان، در دسترس و انعطافپذیر بود، اما وقتی در دستان هنرمندان قرار میگرفت، به کتیبههای پرمعنا، محرابهای پرهیبت و آرایههایی بدل میشد که شکوه بناها را دوچندان میکرد. از اینرو، بخش بزرگی از جذابیت بصری معماری ایرانی مدیون آرایههای گچی است؛ جایی که هنرمند ایرانی، به گچ روح میبخشید و آن را به اثری جاودانه بدل میساخت.
گچ در معماری ایران، مادهای بیجان نیست؛ هنرمند ایرانی با آن نقوشی میآفریند که چون جان در کالبد دیوار میدمد. –محمدکریم پیرنیا
گچ در معماری ایران، مادهای بیجان نیست؛ هنرمند ایرانی با آن نقوشی میآفریند که چون جان در کالبد دیوار میدمد.
–محمدکریم پیرنیا
گچ به دلیل دسترسی آسان، شکلپذیری بالا و رنگ سفید، همواره جایگاه ویژهای در هنر و معماری ایران داشته است.
سنگ گچ در طبیعت بهوفور یافت میشود. با پختن و آسیابکردن آن، گچ قابلاستفاده به دست میآید که در معماری ایرانی نقش مهمی ایفا کرده است.
گچ در معماری سنتی ایران کارکردهای متنوعی دارد:
هنر گچبری سنتی ایران به دو شیوهی اصلی اجرا میشود: شکلدهی درجا و قالبگیری. هرکدام از این روشها ویژگیها و کاربردهای خاص خود را دارند و در دورههای مختلف تاریخی، نمونههای ارزشمندی از آنها برجای مانده است.
در این روش، گچبر خمیر گچ را مستقیماً روی سطح کار مینشاند، آن را صاف میکند و پس از نیمگیرشدن، طرح و نقوش دلخواه را روی آن اجرا میکند. بیشتر تزیینات گچی بناهای اسلامی مانند محرابها و طاقها با همین شیوه ساخته شدهاند.
در این تکنیک، نقشها ابتدا در قالب طراحی میشوند و سپس با دوغاب گچ شکل میگیرند. بسته به زمان و مکان اجرا، این روش دو صورت داشته است:
علاوه بر دو شیوهی اصلی، گچبری سنتی ایران با تکنیکهای خاصی نیز اجرا میشد که هرکدام سبک و جلوهی متفاوتی به بنا میدادند:
گچبری ایرانی یکی از متنوعترین هنرهای تزیینی معماری است که در طول تاریخ، فرمها و شیوههای متعددی به خود گرفته است. از گچبریهای ساده و کمبرجستگی گرفته تا آثار پرکار و مجوف، هرکدام بازتابی از خلاقیت هنرمندان ایرانی هستند.
یکی از سادهترین و رایجترین نمونههای گچبری، با برجستگی اندک (۲ تا ۳ میلیمتر) است. این نوع بیشتر در خانههای قدیمی یزد، بالای در و پنجرهها دیده میشود و طرحهای متنوعی مانند آبشاری، خزهای، عشقهای و انتزاعی دارد.
گچبری ساده با جزئیات اندک که بیشتر در کتیبههای مذهبی بهکار رفته است. نمونهی شاخص آن در مرقد حضرت معصومه (س) در قم دیده میشود.
گچبری برهشته، بسیار برجسته و بیرونزده است، مانند محراب مسجد جامع گلپایگان و محرابهای دورهی ایلخانیان.
در این روش، چند لایه گچ با رنگهای مختلف را روی دیوار میزنند و پس از کمی خشکشدن، با تراشیدن به آنها شکل میدهند. در گچبری تخمهدرآوری، برخی قسمتها تا لایهی دوم تراشیده میشوند و برخی تا لایهی سوم یا چهارم. خروجی این روش گچبری سنتی، سطحی صاف با فرورفتگیهایی به رنگهای مختلف است.
بهترین نمونهی این گونه، در مدرسهی فیضیه قم، اطراف دری وجود دارد که سمت مرقد حضرت معصومه(ع) باز میشود.
معرقهای گچی از لحاظ فنی به دو روش «نَقری» یا «تُخْمه گُذاری» و «لایهای» یا «تُخْمه دَرآوری» اجرا میشوند. اساس کار در این شیوهها، استفاده از گچ آمیخته به رنگدانههای معدنی برای ایجاد اندودهای رنگی است. در تزیینات معرق گچی، بهویژه نوع نقری، که یکی از انواع گچبری زینتی است که در تعداد اندکی از آثار صفویان استفاده شده است. آثار شاخص این نوع گچبری عبارتاند از:
سبکی بسیار ظریف و شکننده که بهصورت شبکهای و سوراخدار اجرا میشد. نمونهی کهن آن در مسجد جامع نیریز و ظریفترین نمونه در مسجد جامع ارومیه است.
تمام نمونههای پیدا شده از گچبری پته، به بعد از قرن ۱۴ میلادی تعلق دارند. این گچبری، با استفاده از کرباس آهارخورده ساخته میشد و پس از گچکاری، روی دیوار نصب میگردید.
گچبری گلویی نوعی آرایهی کاربردی است که در محل اتصال دیوار و سقف اجرا میشود. این گچبری هم نقش زیباییبخش دارد و هم بهعنوان عنصری فنی، مانع از ترکخوردن یا ایجاد شکست در گوشهها میشود. طرحهای گلویی معمولاً ساده یا هندسی هستند و در دورههای قاجار و پهلوی به شکل گسترده در خانهها و عمارتها استفاده میشدند. در معماری معاصر نیز همچنان گچبری گلویی یکی از پرکاربردترین شیوههای تزیینی برای تکمیل فضاهای داخلی بهشمار میرود.
این روش گچبری که در قرن ۱۹ میلادی از راه قفقاز وارد ایران شد، برجستگیهای زیادی دارد؛ ازاینروست که آن را گچبری کلوخی مینامند. در دورهی ناصرالدین شاه، از این نوع گچبری برای آراستن مجموعهی کاخ گلستان استفاده شد. تزیینات بالای ازارههای ایوانهای رو به جنوب عمارت بادگیر و تزیینات کاخ الماس از این نوع گچبری است.
گچبری تخمهکن، یکی دیگر از انواع گچبری سنتی ایرانی است. در این شیوهی گچبری، از روشی شبیه روش لعابپران در کاشیکاری استفاده میشود. این گچبری را تخمهکن مینامند؛ چراکه برای تنوع، قسمتی از گچبری را که معمولاً وسط نقش بوده، به اندازهی یک عدس جدا میکردند.
در دورهای که گرهسازی در آجرکاری رایج شد، گرهکاری در گچبری نیز رواج یافت. محراب مسجد جامع فریود از مصادیق شاخص و ظریف گرهکاری در گچبری سنتی ایرانی است.
روش کار بهطور کلی به این صورت است:
در این شیوه، بهجای تراشیدن آجر، فضای خالی بین آجرها یا بندهای عمودی دیوار را با گچ پر میکردند. سپس، پیش از آنکه گچ کاملاً خشک شود، مهرهای چوبی یا سفالی منقش را روی آن میفشردند. به این ترتیب، طرحهای متنوعی بر سطح دیوار شکل میگرفت.
نقوشی که روی مهرها حک میشد، اغلب شامل اشکال هندسی، گلوبوتههای اسلیمی و حتی کلمات مقدسی مانند «الله» و «علی» بود. تکرار این نقوش در امتداد بندها، به دیوارها ترکیبی زیبا و منظم میبخشید. این شیوه در دوران سلجوقی و ایلخانی بسیار رایج بود و هنوز هم نمونههایی از آن در بناهای تاریخی باقی مانده است.
در تکنیک کشتهبری، ابتدا سطحی از چوب، آجر یا سنگ با لایهای گچ پوشانده میشد. پس از خشکشدن و صافکردن این لایه، یک پوشش نازکتر از گچ روی آن میزدند و سپس طرح موردنظر را روی آن میتراشیدند. در پایان، این نقوش با رنگآمیزی یا طلاکاری جلوهای ویژه مییافت.
برجستگی کشتهبری بسیار کم (کمتر از نیم سانتیمتر) است؛ اما ظرافت آن چنان بالاست که در بعضی آثار مانند عالیقاپو فقط یک میلیمتر بین نقش و سطح زمینه فاصله وجود دارد. از دیگر بناهای شاخصی که با این تکنیک تزیین شدهاند میتوان به هشتبهشت و چهلستون اشاره کرد.
کپبری تلفیقی هنرمندانه از آینهکاری و گچبری است. در این روش، قطعات آینه به شکلهای دلخواه بریده و روی لایهای از گچ نیمخشک چسبانده میشوند. سپس لایهای دیگر از گچ روی آینه قرار میگیرد و پس از خشکشدن، بر اساس طرح اصلی تراش میخورد تا بخشهایی از آینه از زیر گچ نمایان شود. در این شیوه بیشتر از آینههای کوژ (محدب) استفاده میشد. یکی از بهترین نمونههای کپبری را میتوان در کاخ هشتبهشت اصفهان مشاهده کرد.
گاهی برای ایجاد جلوههای رنگی و بازی نور در بنا، گچبریها با کاشی یا شیشههای رنگی ترکیب میشدند. در این روش، روزنههایی در گچ ایجاد و سپس با کاشیهای فیروزهای یا شیشههای رنگی پر میشدند تا با عبور نور، فضایی رؤیایی و پرتلألؤ ایجاد شود.
نمونههای شاخص این شیوه را میتوان در پیر بکران و مسجد اشترجان (ترکیب گچ و کاشی)، مسجد امام خمینی و کلیسای بیدخم اصفهان (ترکیب گچ و شیشه) و نیز در خانه عباسیان کاشان دید.
تنگبری از فاخرترین و پیچیدهترین سبکهای گچبری است که در دوره صفویان به اوج رسید. در این تکنیک، گچ بهشکل ظروف توخالی یا صراحیهایی ظریف تراشیده میشد. این حفرهها علاوه بر جنبه تزئینی، کارکردی نیز داشتند؛ چراکه ظروف چینی یا اشیای نفیس را در آنها قرار میدادند.
به همین دلیل اتاقهایی که با این تکنیک آراسته میشدند، به چینیخانه شهرت داشتند. کاخ عالیقاپو اصفهان و بقعه شیخ صفیالدین اردبیلی از مشهورترین بناهایی هستند که تنگبری در آنها دیده میشود.
در شیوه فتیلهای، خمیر گچ به شکل رشتههای باریک (مانند فتیله) آماده و روی دیوار چسبانده میشد. هنرمند پس از تثبیت، سطح بیرونی این فتیلهها را معمولاً طلایی میکرد و زمینه اطراف را رنگآمیزی مینمود. برای اجرای این روش، زمان گیرش گچ باید طولانیتر میشد؛ بنابراین با افزودن موادی مانند سریش یا سریشم، فرآیند خشکشدن را کند میکردند.
آثار ارزشمند این تکنیک در مسجد جامع اشترجان، بقعه سید شمسالدین یزد و خانه وثیقانصاری اصفهان بهجا مانده است.
این شیوه بیشتر در مناطق خشک ایران کاربرد داشت و در آن، گچ با گل یا کاهگل تلفیق میشد تا استحکام بیشتری داشته باشد. این نوع گچبری غالباً برای قابهای تزیینی، ترنجها و پشتبغلها بهکار میرفت و ظاهر سادهتری نسبت به سایر تکنیکها داشت.
از نمونههای شناختهشده این سبک میتوان به خانه داوید (دانشکده مرمت اصفهان) و باشگاه ارامنه در کنار کلیسای وانک اصفهان اشاره کرد.
این نوع گچبری بهصورت آویخته و سهبعدی در زیر طاقها، ایوانها و کنجها اجرا میشود و فضایی پرهیبت و چشمنواز میآفریند. مقرنسها اغلب ترکیبی از اشکال هندسی پیچیده هستند که با نورپردازی جلوهای خارقالعاده پیدا میکنند.
از نمونههای برجسته مقرنسهای گچی میتوان به مسجد جامع یزد، کاخهای صفوی اصفهان و بسیاری از بناهای قاجاری اشاره کرد.
هنر گچبری ایرانی پیشینهای چند هزارساله دارد و در هر دوره، متناسب با نیازهای معماری و ذوق هنری، تکامل یافته است. از شواهد پیشتاریخی تا شکوه گچبریهای اسلامی، این هنر همواره بخشی جداییناپذیر از هویت معماری ایرانی بوده است.
قدیمیترین شواهد استفاده از گچ در ایران، از تپهی گوران و هفتتپه به دست آمده که به هزارهی اول پیش از میلاد و دوران عیلام میرسد. در این دوره، گچ بیشتر بهعنوان ملات و پوشش تاقها به کار میرفت؛ نمونهی شاخص آن آرامگاه تپتی آهار است.
در حفاریهای «محوطهی مادی باباجان» لرستان نیز آثاری از گچ گزارش شده است.
در دورهی هخامنشیان، گچ برای پوشش ستونهای چوبی استفاده میشده است. تالار معروف به «کاخ خزانه» در تختجمشید، یکی از آثار بهجامانده از دورهی هخامنشی با آرایههایی چنین است. از کاخ شوش متعلق به دورهی هخامنشیان هم قطعهای از گچبری گلهای لاله به دست آمده است. کتیبهای گچی و مقعر نیز در کاخ داریوش یافت شده است. در میان مصالح ساختمانی حفاریهای کاخ اردشیر اول هم قطعاتی از گچ، به رنگهای سبز، خاکستری، آبی روشن و سفید به دست آمده است که برای پوشش دیوارهای خشتی بهکار رفته بودند.
مدارک بهدستآمده از «کوه خواجه» گواه بر کاربرد گچ روی دیوارهای خشتی است. یافتههای کوه خواجه نشان میدهند که در روزگار اشکانیان، از گچ برای پوشش دیوارهای خشتی استفاده میشده است و روی قسمتهای گچکاریشده را معمولاً با نقوش و تصاویر انسانی و حیوانی، رنگآمیزی و نقاشی و کندهکاری میکردهاند. نمونهی بهدستآمده از کوه خواجه مربوط به قرن اول میلادی است که با طرحهای سادهی هندسی ساخته شده است. این طرحها شامل صلیب شکسته، خطوط مستقیم و دایرههای متداخل است که به شکل زیبایی در هم آمیخته و تکرار شدهاند.
دوران ساسانی نقطه اوج گچبری پیش از اسلام است. گچبری در این دوره هم بهصورت کندهکاری و هم قالبی رواج داشت. نقشهای گیاهی (پالمت، انار، برگ کنگر، تاک و لوتوس) و الگوهای هندسی متقارن رایج بودند. نمونههای برجسته در تیسفون، تاق بستان، بیشاپور، فیروزآباد و چال ترخان دیده میشوند. برخی محققان این آثار را همتراز با سنگتراشیهای هخامنشی دانستهاند.
پس از اسلام، گچبری سنتی ایرانی ادامهای از دستاوردهای ساسانی بود، اما بهتدریج با آموزههای اسلامی تغییر یافت. نقوش طبیعی انتزاعیتر شدند و اسلیمیها، خطوط کوفی و خوشنویسی قرآنی جایگزین عناصر انسانی و حیوانی شدند. اوج گچبری اسلامی را میتوان در محراب اولجایتو مسجد جامع اصفهان (قرن ۱۴ میلادی) دید که شاهکاری بینظیر در تاریخ معماری ایران است.
گچبری ایرانی از دورههای باستان تا پس از اسلام، همواره بازتابی از فرهنگ، باورها و سلیقهی هنری جامعه بوده است. پس از اسلام، گچبری درباری همچنان ادامهدهندهی سنت ساسانی بود، اما در بناهای مذهبی تغییر یافت تا با آموزههای دینی هماهنگ باشد. استفادهی کمتر از نقوش انسانی و تمرکز بر خطوط، اسلیمیها و آیات قرآن، وجه تمایز این هنر در دورهی اسلامی شد.
از قرن هفتم میلادی، نقوش هندسی جایگاه ویژهای در گچبری پیدا کردند. خطوط مستقیم، صلیب شکسته، دایرههای درهم، رشتههای مرواریدی و گرهسازیها، نمونههایی از این تزئینات هستند که اغلب در مساجد و بناهای مذهبی بهکار میرفتند و نماد نظم و هماهنگی جهان شمرده میشدند.
نقوش اسلیمی الهامگرفته از طبیعت، اما با رویکردی انتزاعی و دوری از شبیهنگاریاند. طرحهایی چون اسلیمی دهناژدری، شاخوبرگ تاک، برگ کنگر و گلوبوته، بهوفور در محرابها، ایوانها و کتیبههای گچی دیده میشود. این نقوش، علاوه بر زیبایی، بار معنوی و رمزی نیز داشتند.
در گچبریهای پیش از اسلام، تصاویری از اسب، اژدها، اردک و سیمرغ بسیار رایج بودند. پس از اسلام، استفاده از نقوش انسانی و حیوانی محدود شد، هرچند در برخی بناهای غیرمذهبی همچنان صحنههای شکار، بزم و رزم شاهزادگان به چشم میخورد.
از قرن دهم میلادی، کتیبههای کوفی بهعنوان یکی از مهمترین عناصر تزئینی وارد گچبری شدند. با توجه به جایگاه خوشنویسی در اسلام، هنرمندان خطوطی چون کوفی گلدار، کوفی مشجر، کوفی بنایی، معقلی، نسخ، ثلث و نستعلیق را برای تزئین محرابها، ایوانها و طاقنماها به کار گرفتند. این کتیبهها علاوه بر جلوهی بصری، نقشی آموزشی و مذهبی داشتند.
از دوران اشکانیان، رنگآمیزی گچبری رایج بود، اما در دورههای اسلامی به اوج رسید. از قرن هشتم میلادی، رنگهایی چون لاجوردی، آبی، سبز، قرمز و زرد در تزئین محرابها استفاده شدند. در عصر سلجوقی، رنگ آبی جایگاه ویژهای یافت و در دوره ایلخانی، تنوع رنگها بیشتر شد. تکنیک «برجستهکاری بلند» با ترکیب رنگهای زنده و نقوش برجسته، شاهکارهایی در این دوره پدید آورد.
نخستین سبک معماری اسلامی در ایران، شیوهی خراسانی بود که تا قرن دهم میلادی ادامه داشت. گچبری این دوره ساده، بیپیرایه و اغلب بهصورت شیر و شکری اجرا میشد. نمونههای شاخص آن را میتوان در مسجد فهرج، تاریخانه دامغان و بناهای نیشابور و ری دید.
از قرن دهم تا سیزدهم میلادی، معماری ایران وارد سبک رازی شد. گچبری در این دوره پیچیدهتر شد و نقوش اسلیمی، طرحهای مطبق، توخالی و درهمپیچیده رواج یافت. آثار برجستهی این سبک در مسجد اشترجان و محراب مقبره پیر بکران دیده میشود.
شیوه آذری ادامه و تکامل سبک رازی بود و تا عصر صفویان رواج داشت. این دوره، که بهقول «پوپ» محقق هنر ایرانی، «قرن گچ» نامیده میشود، دوران شکوفایی گچبری در ایران است. آژدهکاری (لانهزنبوری) و تکنیکهای برجسته و برهشته از مهمترین ویژگیهای این سبک بودند.
از دوره صفوی تا پایان قاجاریه، معماری ایران تحت تأثیر سبک اصفهانی قرار گرفت. گچبری در این دوران به اوج ظرافت و رنگآمیزی رسید و تکنیکهایی مانند معرق گچی، گچتراش و گچبری رنگین بهطور گسترده در بناهای فاخر استفاده شدند. از نمونههای برجستهی آن میتوان به مسجد شیخ لطفالله، عمارت عالیقاپو و بقعه شیخ صفیالدین اردبیلی اشاره کرد.
از دوران قاجار تا امروز، گچبری وارد مرحلهای تازه شد. سفرهای مکرر شاهان به اروپا باعث ورود شیوههای جدید شد؛ از جمله گچبری کلوخی که برجستگی زیادی داشت و در کاخها و خانههای اعیانی بهکار رفت. این نوآوریها سرآغازی بر گچبری معاصر ایران بودند که هنوز در معماری داخلی کاربرد دارند.
در معماری معاصر ایران، گچبرگ جایگزین بخشی از گچکاری سنتی شده است. از این مصالح برای اجرای دیوارهای جداکننده سبک، سقفهای کاذب، پوشش تاسیسات، نورپردازیهای مخفی و حتی دکوراسیون داخلی استفاده میشود. سرعت نصب بالا، کاهش هزینهها و امکان بازسازی آسان، گچبرگ را به یکی از پرطرفدارترین مصالح امروز تبدیل کرده است.
گچبرگ نوعی مصالح نوین ساختمانی است که از ترکیب گچ و الیاف سلولزی ساخته میشود. این صفحات مقاوم، سطحی صاف و یکنواخت دارند و بهدلیل وزن سبک و اجرای سریع، جایگزین مناسبی برای گچکاری سنتی در ساختمانهای امروزی شدهاند.
کناف نام یکی از معروفترین برندهای تولیدکنندهی گچبرگ است. گچبرگهای کناف بهدلیل کیفیت بالا و استانداردهای جهانی، در ایران نیز بهطور گسترده استفاده میشوند. ویژگیهایی مانند مقاومت در برابر رطوبت یا حریق باعث شده که کناف در پروژههای مسکونی، اداری و تجاری جایگاه ویژهای داشته باشد.
گچبرگهای کناف بر اساس نوع کاربرد و افزودنیهای بهکاررفته در ترکیب آنها، به چند دسته تقسیم میشوند:
اگر گچبری برایتان الهامبخش و شگفتانگیز بود، در دستی بر ایران میتوانید با دیگر هنرهای تزیینی ایرانی نیز آشنا شوید. از کاشیکاری و مقرنسسازی گرفته تا آینهکاری و منبتکاری، هر یک جلوهای از خلاقیت و زیباییشناسی هنرمندان ایرانی است که بناهای تاریخی کشور را به شاهکارهای بیمانند بدل کردهاند. پیشنهاد میکنیم ادامه مسیر را در بخش معماری سنتی ایرانی دنبال کنید.
اگر پاسخ پرسشهای خود را در موارد زیر پیدا نکردید، میتوانید از طریق بخش دیدگاههای همین پست آنها را مطرح کنید. ما در اولین فرصت پاسخ خواهیم داد.
🏛️گچبری ایرانی به دو دسته مدرن و سنتی تقسیم میشود. گچبری سنتی دارای شیوههای متنوعی مانند مجوف، مقرنس، کببری، شیر شکری، زِبْرِه، معرق، برهشتهکاری، مُهری، تخمهکن، مشبک، پته، برجسته و گچوگل است.
🛠️ابزار شامل کاغذ طراحی، خطکش، مداد، پرگار، گونیا، کاردک، زغال، چوب، انواع دمبر، بومخار، نقالی، ابزار کشو، وردنگی، قلم قاشقی و شمشه است.
⏳گچبری پیشساخته از دوره ایلخانیان آغاز شد و در دوره قاجاریه به اوج رسید. در این روش، گچ در قالب ریخته شده و پس از گیرایی، قطعات آماده بر روی بنا نصب میشوند. نمونههای شاخص آن در آثار ایلخانی، صفوی و قاجاری دیده میشود.
⚖️گچبری سنتی بهصورت دستی و با ظرافت بالا انجام میشود و بیشتر در بناهای تاریخی دیده میشود، اما گچبری مدرن با قالبها و ابزارهای صنعتی سادهتر و سریعتر اجرا میشود.
📍نمونههای برجسته را میتوان در کاخها و مساجد اصفهان، بناهای دوره صفویه، کاخ گلستان تهران و خانههای تاریخی یزد و کاشان مشاهده کرد.
🌟زیرا علاوه بر زیبایی، نقش فرهنگی و هویتی دارد و بیانگر ذوق و هنر ایرانیان در تزئین بناها و خلق فضاهای روحانی و هنری است.
شهردار قزوین در مراسم آغاز برنامههای هفته فرهنگی قزوین گفت: اجرای ۴۷ برنامه متنوع فرهنگی، هنری و اجتماعی با هدف ارتقای نشاط مردم در دستور کار قرار دارد.
خبر درگذشت استاد ایرج صغیری، نویسنده، نمایشنامهنویس، کارگردان و هنرمند نامآشنا، جامعهی فرهنگی بوشهر و ایران را در اندوهی عمیق فروبرد. او متولد نخستین روز آذرماه ۱۳۲۵ در بوشهر بود و دهم شهریورماه ۱۴۰۴ درگذشت؛ اما عمر او نه با تقویم، که با آثاری که خلق کرد سنجیده میشود. صغیری در مقام یک هنرمند چندبُعدی، […]
«ایرج صغیری»، نویسنده، کارگردان و بازیگر برجسته تئاتر کشور و چهره تأثیرگذار هنر آیینی، در ۷۸ سالگی درگذشت. او که به دلیل نارسایی کلیه در بیمارستان بستری بود، پس از تحمل دوره بیماری، دار فانی را وداع گفت.
نشریه زمینیها با تمرکز بر موضوعاتی چون میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی، فرهنگ و هنر، محیطزیست، منابع طبیعی، ادبیات معاصر و مسائل اجتماعی، تلاش دارد صدای دغدغهمندان توسعه پایدار و زیستفرهنگی باشد.
Δ